شاعران و نویسندگان,قلم شما,گفت و گو با هنرمندان

گفت و گوی صمیمی با هنرمند فرهیخته مالك البطلي از هنرمندان انتشارات حوزه مشق

لطفا خودتان را برای مخاطبان مجموعه بزرگ حوزه مشق معرفی کنید:

من مالك البطلي، شاعر، نویسنده و روزنامه نگار از عراق هستم. نقاش هم بوده‌ام اما به خاطر مشغله‌هایم از نقاشی دست کشیدم.
محل تولد: عراق، استان بصره و به طور خاص
همه نوع فولکلور نوشته‌ام.
زیرا شعر مانند پرندگانی با رنگ های دیگر به رنگ های خود پرواز می کند
من طنین گسترده ای در شعر پیدا کردم و در بین کشورهای عربی و غیر عربی معروفم.
او همچنین در سال 2013 در میان شاعران محاوره ای رتبه اول را کسب کردم.
داستان کوتاه، داستان کوتاه، منظوم منثور و شعر آزاد و همچنین اشعار مذهبی و سیاسی نوشته‌ام.
سپس به سمت نوشتن مقالات ادبی و نقد ادبی رفتم
آثار من در بسیاری از روزنامه های عربی و خارجی، ترکی، آلمانی، روسی، فارسی و… منتشر شد.
بیشتر آثار من به زبان های مختلف ترجمه شده است
چندین مجموعه شعر دارم که هنوز چاپ نشده است، یعنی تقریباً 17 مجموعه شعر و در راه چاپخانه هستند.
بسیاری از آثارم چاپ و ترجمه شدند، چون به خاطر انسانیت و مسائل جهادی به آنها توهین کردم، در آن زمان جانم را به خطر انداختند من به لطف خدا بر این موضوع غلبه کردم.
مدتی هم در رسانه کار کردم اما تصمیم گرفتم این عرصه را رها کنم. من همچنین عضو صدها سازمان ادبی، شعری و بشردوستانه از کشورهای مختلف هستم و صدها گواهی قدردانی و دکترای افتخاری و بین المللی از همه کشورها دریافت کرده‌ام.

معمولاً شاعران از کجا الهام می‌گیرند؟ آیا شما نیز الهام‌گیری‌های خاصی دارید؟

ما الهام‌بخش خاصی را مشخص نمی‌کنیم، ممکن است از دریچه‌ی غم، عشق، تاریکی، افسردگی یا حتی از خود بیگانگی و زندگی عادی برآید. قبل از هر چیز شاعر باید زیبانگر باشد.
وقتی زندگی‌نامه‌ها را می‌خوانم، همیشه تمایل دارم که نویسنده در مورد خودش، فراز و نشیب‌هایش، و درگیری‌هایش با خودش صحبت کند، اما همچنین دوست دارم چگونه دیدگاهش را درباره زیبایی‌های اطرافش برای ما توصیف می‌کند.این فرصتی است برای خلق زیبایی از طریق درد و کمی مشغول شدن به آن!
من نمی توانم هیچ تجربه ای را قضاوت کنم، اما آنچه می دانم این است که معیارهای تعالی و حیرت متفاوت و متنوع است و به ویژه در هنر و خلاقیت، سختگیری منطق از بین می رود و افراط در ذوق می آید. در هر اثری تضمین می‌کنم که شاعر علاقه‌مند است هر چیزی که به او کمک می‌کند از خودش و دیگر شاعران پیشی بگیرد، اما نتیجه با نیت متفاوت است. در مورد خواننده، او تغییر می کند و لزومی ندارد که شاعر و خواننده برای همیشه دوست بمانند حتی خودم که علیه شعر عصیان کنم.

شعر برای شما به عنوان یک شاعر چه معنا و ارزشی دارد؟

شعر سرزمین گریستن است و تنها دریچه من که آسمان هفتم را لمس می کنم و همیشه با آن سفر می کنم.
نمی دانم شعر چیست، خیلی چیز بزرگی است و هیچ کس نمی تواند آن را بیان کند. زندگی من را بیرون از کاغذ و نوشتن وادار می کند و من و شعر با هم به دنیا آمده ایم و به همین ترتیب توبه چیزی جز ردپایی نیست.
از غم متاثر شدم
و اشک های رفتگان مرا خیس کرد
پس من شاعر به دنیا آمدم
و من آمدم
به این دنیا به عنوان یک شاعر
و شاعری را ترک خواهم کرد

آیا شما فرآیند خاصی برای نگارش شعر دارید؟

من اینطور فکر نمی کنم؛ من به آب و هوای خاصی وابسته نیستم. من می بینم که نوشتن نیازی است که در زمان مناسب برآورده می شود، انگار که هست
روند تولد، نه یک سرگرمی، به آرامی بافته می شود، هر زمان که احساس وجود دارد، متن ایجاد می شود، حتی اگر در سر شما باشد.

طرح موضوعات در شعر برای شما چقدر اهمیت دارد؟ آیا موضوعاتی خاصی را ترجیح می‌دهید؟

اهمیت موضوع بسیار عالی است و این جوهر شعر است.
به ترتیب، مکان و دلالت در متن، برخی ممکن است آن را در بیش از یک سطح تصور کنند.
به طور خلاصه، موضوع نیاز به تأمل عمیق تر و گسترده تر، به ویژه در تفسیر دارد.

چگونه با نقدها وانتقادات به شعر خود برخورد می کنید؟

انتقاد ویژگی بزرگ است.
به همین ترتیب، متون خوب همیشه نیازی به مقدمه ندارند، زیرا به خودی خود به عنوان سفیری برای نویسنده خود کافی هستند.
کسانی هستند که دوست دارند متن هایشان نقد شود و البته به قولی که می گویند: «تفاوت عقیده، مسئله دوستانه را خراب نمی کند».
او باید قبول کند،
منتقد باید به تلاش و کوشش احترام بگذارد و کلام او بدون ارزیابی صحیح و تشخیص دلیل عمل و نوشته اش نباشد.
نقد گاهی ترمیم برخی اشعار است
دو نوع انتقاد وجود دارد
نقد تخریبی، یعنی شعر را از بین می برد
نقد سازنده ای وجود دارد که شعر را ترمیم می کند و از آوار بیرون می آورد
انتقاد ممکن است بررسی یک چیز خاص و برجسته کردن خوبی یا نقص آن باشد
من می بینم که نقد دو جنبه قضاوتی دارد (منفی و مثبت)… در مورد هر مفهومی، مثلاً یک متن، یک فرم، یک ژانر، یک مقوله یا هر چیز دیگری.

وقتی انتقاد مطرح می شود، ما آن را همان طور که معمولاً کار می کرد (منفی) می بینیم، در حالی که در ذات خود همه چیز دو طرف دارد.
بنابراین، وقتی می خواهید چیزی را به خودی خود یا با گفتن آن نقد کنید، از هر دو طرف آن را نقد کنید تا منتقدی زبردست باشید.
زیرا به طور کلی ایده غالب این است که انتقاد یا انتقاد فقط برای تصویر منفی است و این یک اشتباه رایج است.
ارزیابی چیزی با جستجوی مزایا و معایب، انتقاد، فاش شدن رازی است که هیچکس به آن توجهی نمی کند. معنای روشنی دارد: آینه ای که آنچه را نمی بینیم به ما نشان می دهد. گویی ما را به سمت حق سوق می دهند، وقتی که به خطا می رویم.
وقتی از چیزی انتقاد می کنم، آن را به درستی نشان می دهم، انگار دارم فلز را صیقل می دهم. زیرا واقعیت نقد مانند خورشیدی است که بر فلز می تابد و از آن و بر آن منعکس می شود.
این هنر تفسیر آثار ادبی است و تلاشی منظم است که ذوق و اندیشه منتقد در آن مشارکت دارد تا زیبایی یا زشتی آثار ادبی را آشکار کند.
همچنین نقد از سه جهت است: خواندن متن، دانستن متن و به کار بردن متن. خواندن: خواندن آن به گونه ای که گویی آن را با دیگری متعادل می کنید. معرفت: معنای متن است، زیرا شناخت متن روح آن است. در مورد تطبیق متن: قضاوت در مورد آن و مقایسه آن با آنچه شبیه به آن است یا با آن تفاوت دارد، در برخی از جاهای خود نقدی بر برخی مسائل زندگی، اجتماعی و روانی تلقی می شود عوامل و همچنین عشق با ستایش و رد آن..
اگر با من نگاه می کردید، متوجه می شدید که شاعران به نوعی منتقد هستند یا برای خود یا دیگران (یک جامعه یا یک فرد)، یا برای یک کیفیت، شرایط یا دوره زمانی انتقاد می کنند.
اوایل ادبیات بود. از آنجایی که هستی است و از آنجا که نیستی بوده، نقد می آید. آنها رابطه ای دارند که در آن هیچ کدام نمی توانند دیگری را رها کنند. ادبیات بدون نقد مانند قاب بدون عکس است.
بحث من در مورد انتقاد به طور کلی، گسترده تر و جامع تر از تعریف فعلی ما از آن است از آغاز بشریت و ارتباطات وجود داشته است.
ادبیات نیز از کمبود رنج می برد. به قول او اشکال، هنرها و مردان. نقد به شکل کمال عاطفی و وجودی در آن وارد شد. ادبیات کامل شد، زیرا نقد خلأهای آن را پر کرد.
بنابراین نقد هیچگاه از ادبیات کم نکرده است، همانطور که گفت و گوهای کنونی می گویند، انتقاد از آن متهم به کتمان زیبایی و ترول است.
نقد، تشخیص پنهان از ظاهر ظاهری آن است. آنچه از من پنهان بود، ظاهری از جانب خود می دانم. در ادبیات نمونه های زیادی از این دست وجود دارد. وقتی قطعه ای را از کتاب تشخیص می دهم، با شناسایی نشانه ها و عبارات آن، در اینجا آنها را به گونه ای آشکار می کنم که گویی پنهان شده اند. انتقاد: برانگیختن سکوت، سخن گفتن.
من اضافه می کنم: نقد روایت سخت تر از نقد شعر است. نقد روایی نیازمند میکروسکوپی است که صدها بار بزرگ‌نمایی شده است تا مشخص شود که اگر این‌طور بود، چه چیزی در این کلمه وجود ندارد، و مشخص شود که اگر به این شکل بود، چه چیزی از این متن مناسب بود. در مورد نقد شعر، من آن را آسان و روشن می دانم – و شاید اشتباه می کنم -. مانند تفاوت نقد روایی با نقد شعر، مانند فردی که می خواست از پله ها بالا برود و فرد دیگری که پله برقی را با خود می برد.
در مورد انتقاداتی که به من وارد می‌شود
چه مثبت باشد چه منفی، من خیلی به آن احترام می گذارم و این شاعر واقعی است که باید به نظرات مخاطبان احترام بگذارد.

شعر در معرض تغییرات جامعه و فرهنگ قرار دارد. آیا شما تأثیرات تغییرات اجتماعی و فرهنگی را در شعر خود احساس می‌کنید؟

بله، البته، من خیلی احساس کردم. اگر با نوشتن یک داستان به موضوع خاصی در جامعه بپردازم بسیار خوشحال می‌شوم.
من در مورد موضوع خاصی می نوشتم چرا که در سالهای غمناکی را از سر گذرانده ام.

شاعری که شما را الهام می‌دهد و تأثیرگذار بر شعرتان بوده است، کیست؟

در واقع من تحت تأثیر شاعر خاصی نبودم، بلکه بیشتر شعرها تحت تأثیر قرار گرفتم
شايد شخصيت شاعر وقتي تحت تاثير قرار مي گيرم و در من تأمل مي كند و اينجا به آن تقليد مي گويند و از اينكه فقط از خودم تقليد مي كنم احساس غرور مي كنم.
در مورد اشعار:
بسیار تحت تاثیر قرار گرفتم
در اولین ایستگاه زندگی من، او
شاعر بزرگ مظفرالنواب با اینکه با مظفر ارتباط دارم و ده ها نامه به او نوشتم، تأثیر زیادی بر من گذاشت.
پس از مرگ او به کمای روحی عمیقی فرو رفت
مانند آن
شاعر بزرگ محمود درویش
و شاعر بزرگ احمد شاملو
و شاعر فروغ فرخزاد
و بلند الحیدری
خیلی از شاعران هستند که چون درجه یک هستند و به شعر حق می دهند به خودم نزدیک می شوم و من متعلق به همه چیز راست و جاودانه هستم و نه از جمله شاعرانی که شعر لحظه را می سرایند زیرا به سرعت می میرد. ممکن است. شعرهایم را برای همیشه باز می گردم.

شعر مانند شیر مادر است اگر آن را گوارا و سرشار بنوشی تو را کیفیتی عالی و بزرگ خواهد بخشید و اگر آن را رها کرده و در پستی بی حاصلی بنوشی برایت شعری فقیر و بی چیز به جای خواهد گذاشت.

شما با چالش‌هایی در نوشتن شعر مواجه شده‌اید؟ اگر بله، لطفاً به آن‌ها بپردازید

 

بله، من با چالش های زیادی روبرو شدم
از ابتدای نوشتن شعر. این چالش ها توانایی غلبه بر مشکلات را افزایش داده است
با پشتکار و اراده می توان به موفقیت در زندگی دست یافت و چالش ها بهانه نمی خواهند.
ریسک کنید و از آنها نترسید:
کسی که آنقدر شجاع نباشد که ریسک کند، در زندگی ادبی به چیزی نمی رسد
او باید ریسک کند و آنها را بپذیرد تا به هدفی که در ذهن دارید برسید.

آیا از ابزارها و تکنیک‌های خاصی در نوشتن شعر استفاده می‌کنید؟

همواره کوشیده‌ام در هر ذره از ادبیات مهارت کسب کنم و خود را تجدید کنم.

چه نکاتی را برای شاعران جوان توصیه می‌کنید؟

به معنی خاص کلمه نصیحتی ندارم اما آن را یک امر مسلم می دانم. من همیشه آن را به ویژه به عاشقان جوان توصیه می کنم که
در سرودن شعر از سنت فاصله بگیریم و مسیر خاص خود را به آن ببخشیم و ظاهری تازه به شعر بدهیم
چون تأثیر متن بر گیرنده تابع گروهی از عوامل است، از این که گیرنده خوشحال است یا عصبانی؟، حال و هوای او تحمل انتقاد، زمان خواندن متن، بیرونی و درونی را دارد یا نه. محیط، خانواده و جامعه، که همه اینها را باید در قضاوت متن در نظر گرفت، از اینجا شاعر جوان ممکن است متنی را به من بدهد که آنچه را که نیاز دارم در آن پیدا کنم، تا بتوانم بگویم زیباست، و برعکس که اگر او این متن را در جای دیگری، در زمان دیگری و در شرایطی دیگر می خواند، به اندازه بار اول از آن لذت نمی بردم، به همین دلیل است که نویسنده همیشه باید قانع شود که چه می نویسد او برای توسعه خود و نوشته هایش تلاش می کند
امر دوم این است:
بخوانیم، سپس بخوانیم، سپس بخوانیم.
زیرا خواندن روح بزرگ شاعرانه را پرورش می دهد

آیا در نوشتن شعر از تجربیات شخصی خود استفاده می‌کنید؟

به طور طبیعی
تجربیات شخصی
ثمره روح است.

اگر بخواهید شعر خود را با سه کلمه توصیف کنید، این کلمات چه خواهند بود؟

نمی توانم یک شعر پر از گریه را توصیف کنم!
اما اگر بتوانم بگویم:
این زخم من است که التیام نمی‌یابد…

صحبت پایانی برای مخاطبان حوزه مشق:

از شما سپاسگزارم.
سپاس از شما و نیز از شعرهایی که مرا به شما معرفی کردند.
امیدوارم در پاسخ هایم موفق بوده باشم.

ما به ملاقات عشق، شعر و صلح می‌رویم.

 

از انتشارات بین المللی حوزه مشق و عوامل این مجموعه بابت تدارک این مصاحبه کمال تشکر و قدردانی را دارم  به امید نشست ها و گفتگوهای بیشتر در آینده

 

❤️❤️

روابط عمومی انتشارات بین المللی حوزه مشق

  https://ketabbaz.hozeyemashgh.ir

   چاپ انواع کتاب: شعر،داستان،دلنوشته،رمان،زندگینامه،سفرنامه،نمايشنامه،فیلمنامه، تبدیل جزوات اساتید،مربیان، معلمان و دانشجویان به کتاب تبدیل پایان نامه کارشناسی ارشد به کتاب  تبدیل رساله دکتری به کتاب  مشاوره، نگارش و تدوین پایان نامه و رساله در رشته های علوم انسانی و اسلامی استخراج مقاله از پایان نامه و اکسپت مقاله  انجام طراحی جلد و صفحه آرایی در بالاترین کیفیت  ویراستاری حرفه ای کتاب

همین الان به کارشناسان حوزه مشق پیام بدهید.

۰۹۱۹۱۵۷۰۹۳۶

۰۹۳۹۳۳۵۳۰۰۹

Author Image
فردین احمدی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *