index.png
IMG_20220810_150911_239

کشف استعداد برتر

معرفی تازه های کتاب

«ماه آسمان قلبم» به قلم الهه گزمه (الماه) منتشر شد_انتشارات حوزه مشق

ماه آسمان قلبم به قلم:الهه گزمه ( الماه) برای خرید کتاب می توانید به دایرکت پیج فروشگاه  حوزه مشق در اینستاگرام @hooze.mashgh یا آیدی تلگرامی @montazer313501 و یا به صورت پیامک به شماره۰۹۱۹۱۵۷۰۹۳۶ مراجعه کنید. در سریعترین زمان به درب منزلتان ارسال می گردد.   اندیشه خود را با رسانه ای ترین انتشارات کشور ،ماندگار کنید. انتشارات #حوزه_مشق شما هم می توانید نویسنده،شاعر،پژوهشگر ،مترجم و هنرمند بزرگی شوید. کافی است به گروه بزرگ کشف استعداد برتر و موسسه انتشاراتی حوزه مشق بپیوندید. با مدیریت دکتر فردین احمدی
قلم شما

اثری از هنرمند فرهیخته امیر رضا پور باغبان_انتشارات حوزه مشق

قتل به ضریب ۳   یکشنبه روز اول ماه خرداد بود ،خانواده ثنایی در خانه مجلل سینا جمع شده بودند در آن خانه مجلل سعید و سعیده  خواهر و برادر کوچک تر سینا که دو قلو بودند و سامان و سارا دختر عمو و پسر عموی  آنهابودند سعید که عضو نیرو های پلیس بود رابطه خوبی با سامان نداشت و داشت با او در یکی از  اتاق ها دعوا و مشاجره می کرد سعید داد میزد و می گفت تو یک قاچاقچیه کثیف هستی  ومن مطمعنم تو توی قاچاق بزرگی که پلیس داره پیگیریش میکنه دست داری  سامان در جواب...
قلم شما

معرفی نمایشنامه ” آی با کلاه ، آی بی کلاه ” اثر  نمایشی غلامحسین ساعدی در کلام سحر رستمیان_انتشارات حوزه...

معرفی نمایشنامه " آی با کلاه ، آی بی کلاه " اثر  نمایشی غلامحسین ساعدی در کلام سحر رستمیان معرفی و واکاوی شاهکار نمایشی غلامحسین ساعدی ( آی با کلاه،  آی بی کلاه ) در تحلیل و بررسی سحر رستمیان بازیگر هنرهای نمایشی و فیلم های کوتاه مستی و هشیاری، خرافات و حقیقت، حیات و مرگ بُن مایه یکی از شاهکارهای غلامحسین ساعدی در هنر نمایشنامه نویسی است. نمایشنامه ( آی بی کلاه آی با کلاه ) نمایش نامه ای است قابل تامل به قلم "غلامحسین ساعدی"، که در سال ۱۳۴۶ با بازی درخشان "علی نصیریان" و "عزت الله انتظامی"...
قلم شما

اثری از بانوی هنرمند زهرا کبابی زادگان_انتشارات حوزه مشق

آرزوی بر باد رفته دینگ،  دینگ ، دینگ ، صدای زنگ ساعت یکسره زده می شد ، ساعت پنج صبح و شکوفه  صدای زنگ ومی شنید و می دانست الان که پسرش خاموش کند و چراغ اتاقش روشن شود . ولی زنگ ساعت همچنان ول کن نبود! بعد از چند بار تکرار بالاخره خاموش شد . و شکوفه خیالش راحت شد ، چون پسرش چهار سال  از اول دبیرستان کار هر روزش بود .هم برای دبیرستان و هم برای کنکور درس می خواند . شکوفه خیلی دلش میخواست بعد از زنگ ساعت مهدی بخوابد ولی خوابش نمی برد . ولی...
قلم شما

آثاری از هنرمند فرهیخته محسن زید علی

خدای دل مرا خدای دلم بی خطر نمی خواهد خلیلِ بت شکنِ بی تبر نمی خواهد همیشه کنجِ قفس آشیانه خواهد کرد پرنده ای که دلش بال و پر نمی خواهد شبیه قله بیاموز سر بلندی را دلت هوای زمین را اگر نمی خواهد نترس،پای همه وعده های داده بمان که ماندن از سرِ عادت جگر نمی خواهد به بوسه ای ببر از عشق تلخ کامی را حلاوتی که تو داری شکر نمی خواهد بگو کتابی از احساسِ شعرهای منی به شاعری که از این بیشتر نمی خواهد   🌹     صائب من صائبم و تو هم که تبریزِ...
قلم شما

اثری از بانوی هنرمند رویا رشن

نُت پایانی   رایحهٔ منو هیشکی نمیشناسه بیتابُ مغروره....مالِ توئه...خاصه عطرمو وقتی فقط حس میکنی که تو آغوشِ خودم رها بشی بو کنی لحظهٔ دیدارِ منو...واسه آرزوم ی ناخدا بشی منو یک جائی به رویام برسون...به نهایتِ طپش های دلت تو همون لحظهٔ حیرت آورِ شبِ آفرینشِ آبُ گِلِت با تو من ی قطره نورُ شبنمم....میچکم...رو شونهٔ تو میچکم عطرمو فقط خودت حس میکنی...نُتِ پابانشو با تو میزنم گوش کن به صدای سوختنِ هیزُمِ بخاریِ اتاقِ من به گُلِ زنبقِ پیرهنم ببار....به شبِ بیتابم آهنگ بزن من کجای این جهانم باتو....با تو سوسو میزنم ی جای دور با تو از...
قلم شما

اثری از بانوی هنرمند مهناز نیکفر منتشر شد

حسرت یک خاطره بود که می‌سوخت. از خودم از پیراهن تنهایی پوست انداخته بودم به  خواب پروانگی و نمی‌دانستم پرواز بی بال‌های تو دویدن بر آب است!   از کدام گل بلند شوم که بال به داغ نرسد؟ ای چکیده از من ای شمع در انتهای هر سطر ای عزیزترین پیراهن بر تن.   ازین شب عقیم دل به یوسف کدام چاه حواله کنم که ماه یاد تو را در نگاهم سقط نکند؟   ای نگهبان شعله در من با دست‌های بی‌تو در سوگ سرد شمع به تشییع نور نشسته‌ام بگو از کدام سلام به تکرار خاطره بر می‌گردی مهناز...
قلم شما

اثری از هنرمند فرهیخته جواد ابراهیمی_انتشارات حوزه مشق

حماقت زهرا  اصرار داشت ک دوستانش و اعضا خانواده کاملیا صداش کنند خودش توی یک اتاق زندانی کرده بود و بیرون نمی آمد . عقربه های ساعت دیواری،   ۱۱ صبح  نشون میداد و کاملیا هنوز توی اتاق بود و به سوالات مادرش جواب نمی‌داد ، مادر کاملیا  همچنان اصرار داشت زهرا صداش بزنه .خودش جسبونده بود به درب اتاق  و هی صداش میزد زهرا جون بیداری ؟ مریض که  نیستی چرا درو باز نمیکنی ساعت ۱۱ است و تو هنوز از اتاقت بیرون نیومدی چی شده دخترم ! دارم نگران میشم این درلعنتی باز کن می‌خوام ببینمت می‌خوام ببوسمت...
قلم شما

اثری از بانوی هنرمند مائده غریبی نظرلو_انتشارات حوزه مشق

اگه هیچ وقت بهار نیاد چی؟ اگ زمستون دلت اونقدر شدید باشه که بهاری نیاد چی؟ من وسط بهار از دست دادمت.. وقتی چشاتو بستی زمستون قلبم شروع شد .. گفتن خوب میشه،بهارت میاد دوباره.. نیومد..یکسال گذشته اما بهاری در کار نیست.. نه تنها بهار گرمای تابستون،عاشقانه های پاییز هم نیست..شکوفه ای نیست شکفتنی هم درکار نیست.. سرمای مطلق تنها چیزیست که حس میشه.. دوست داشتم بگم کاش برگردی..اما خوب میدونم که برگشتنی در کار نیست... کاش هیچ وقت هوس رفتن نمیکردی،کاش میفهمیدم داری میری.. شاید اونموقع یکم بیشتر تو سیاهی چشات نگا میکردم،موهاتو مرتب میکردم،می بوسیدمت و محکم بغلت...
قلم شما

آثاری از بانوی هنرمند سارا مجیدی

علف های هرز نا امیدی را از باغچه های خیالم هرس کرده ام من در روزگار خاکستری امید را در آغوش گرفته ام و تاب آورده ام دشواری این راه را به گامهایم جان تازه بخشیده ام در دلم درخششی پدید آمد من اهل بیراهه ها نیستم رهسپار مقصدی روشنم حتی بی فانوس راه را خواهم یافت   ❤️💎 میان ما و زمان دریچه ایست به نام امید که انعکاس صدای آمال هایمان درون ذهنمان جاریست آرزوهایمان سالهاست میان بقچه ای در پستو جا مانده بیاوریم و بگشاییم شاید خاک برخاسته از آن ها روی بال‌های مرغ آمین نشیند نبض...