قلم شما

آثاری زیبا از بانوی هنرمند حدیث اشرفیان

قاصدک وار از شانه ای به شانه ای نشستم پیام آور نانی وآبی فوت شدم بر دیار غربت ها آوار شدم بر بر شانه های خیابان روی سنگ فرش ها دور شدم .. دور شدم از خیال از رویا صد فرسنگ ها نیازِ حدیث ِکنج لبی بود این دم ها و بازدم ها این حدیث قاصدکی بود میان همهمه بوم رنگ ها ❤️   قاصدک   قاصدکی که تو برایم فوت کردی بر شانه هایم نشست میشد عطر تنت را با همان نفسی که به سراغم فرستادی حس کرد   کاش نامه ای به بالینش سنجاق بود   میان آن...
قلم شما

داستانی زیبا از بانوی هنرمند رقیه صامتی_انتشارات حوزه مشق

دوباره از نو سارینااااا ، چقدر میخوای بخوابی دختر؟ بیدار شو صبحونه حاضره. صدای مامانم بود که از آشپزخانه صدام میزد. همیشه صبح زود، دقیقا موقعی که زمان مناسبی رو برای خوابِ دوباره شکار میکردم صدام میزد .خواستم جواب مامانم رو بدم و بگم بچه های مردم حداقل یه کاری دارن..یه انگیزه واسه زود بیدار شدن دارند نه منی که به خاطر افکار غلط شما هنوزم اینجام! ..اما دیدم حوصله جر و بحث با مامانم رو ندارم و با هزار زور و زحمت رفتم سر میز. سلام کردم و صبح بخیر گفتم. مامانم اخماشو تو هم فرو کرد و گفت:...
قلم شما

دو اثر دلنشین از بانوی هنرمند زینب فرضی

خودم از شوق لبریزم، دل اما بی تو غم دارد تظاهر می کنم خوبم، ولی قلبم ورم دارد   شرابی ناب پنهان است در هر گوشه‌ای از آن به لطف بوسه فهمیدم، لبانت جام جم دارد   نگاه مات من گم شد میان قاب چشمانت سپس در خویش پوسیدم که عشق انگار سم دارد   چه کردی با من تنها که می‌میرم بدون مرگ نبودت درد بی درمان و بودت سهم غم دارد   به روی شانه هایم ردی از پس‌لرزه‌های توست چنان می‌ریزم انگاری دلم یک ارگ بم دارد   ولی با این همه دیوانگی ها دوستت دارم گمانم...
قلم شما

آثاری از هنرمند فرهیخته علیرضا شکوری تطفی_انتشارات حوزه مشق

میترسم روزی در قلبم خاموش شوی میترسم فارق شوم و فراموش شوی تا شعله عشق زنده است برگرد و بیا مبادا روزی از خاطرم مخدوش شوی ماندی کنار من و سوختن مرا میبینی؟ میبینی جرات نگاه کردن به تورا ندارم شاید با خودت بگویی فراموش شده‌ای اما من در سکوت هم بیقرارم نگارم قلبم چون تکه کاغذی بی‌صدا میسوزد دیگر روی خاکسترش چه مرحمی بزارم تورا در شعرم نه در قلبم مینویسم مینویسم تا در قلبم ماندگار شوی چون ماه پشت ابر تو نیز پنهانی مینوسم شاید روزی آشکار شوی تا دلی می‌تپد عشق نیز باقیست اما گمان نکنم دیگر...
قلم شما

نوشته ای از بانوی هنرمند مریم علیپور

#روایت_نویسی   گرمای هوا اونقدر زیاد بود و خیابون ها شلوغ بودن ، که هیچ اسنپی این دور و بر ها پیداش نمیشد! بلاخره تصمیم کبری رو گرفتم که تاکسی مسیری سوار بشم.‌ اولین تاکسی که رد شد سوار شدم. پول رو به سمت راننده که مرد تقریباً جوونی بود گرفتم. خیلی با احتیاط انگشتش رو دراز کرد و پول رو از دستم گرفت، حواسم بود که حواسش بود دستش با دستم برخورد نکنه. در حال رانندگی پول رو جلوی ماشین گذاشت و گفت : - برکت. چیزی نگفتم و به چهره ی شهر نگاه کردم. خیلی چیزا عوض شده...
قلم شما

آثاری زیبا از بانوی هنرمند صوفی منصوری

قهوه ام تلخ تراز قهوه ی چشمان تو نیست نِشتری تیزتر از ناوکِ مژگانِ تو نیست فال من نقش جدایی زد و رمٌالی گفت پیشه کن صبر که وصلی تهِ فنجان تو نیست نیتی تازه بکن قهوه ی سردت خشکید کاین جفاپیشه لبش بر لبِ خندان تو نیست این رها گشته به باد هوس پاییزی گل خشکیست که زیبنده ی گلدان تو نیست لقمه ی نان حرامیست که در مذهب عشق باب دندانِ تو و خوانِ مسلمان تو نیست دست ردّی به سر سینه ی این عشق بزن او که دستان رهایش تبِ دستانِ تو نیست زلف ها میدهد هر...
قلم شما

آثاری دلنشین از بانوی هنرمند زهرا غلامی

قلب فلزی   چشمهایش را نیمه باز کرد. نور خورشید از پنجره، مستقیم به صورتش می تابید. صدای آواز می آمد و این نوید یک روز کاری را می داد. دستها رفتند سراغ چاقوی مخصوص، الان بین دستها بود و نور خورشید دیگر اذیتش نمی کرد. سبزی و گوجه های تازه ای که از مزرعه آورده بودند روی میز بود. روی کانتر هم کلی گوشت بود که آماده بودند برای تکه شدن و چاقو رقص کنان در میان دستها این کار را انجام می داد. ناگهان نگاهش افتاد به سبد گوجه ها، همینطور که چشمانش را روی آنها می چرخاند،...
قلم شما

دو اثر زیبا از بانوی هنرمند هانیه چوبکی

نیت صاف رودخانه‌‌ی گل ته‌نشین شد پس از زلال شدن نیت صاف خستگی گم شد در زوایای بی ملال شدن   لبه‌ی استکان به پرت شدن فکر می‌کرد پیش از افتادن با شکستن چگونه ممکن بود مثل اول شدن محال شدن   عاشق یک کلاغ لال شده تخم بی بال کفتری پر حرف جوجه معشوق فکر پرواز است جوجه عاشق به فکر لال شدن!   دست بردار آرزو از سر یا بزن از تنم هزار سرت خون هر جفتمان فدای سرت مستحب است این حلال شدن   کل زخمی که خورده‌ام هستم کل زخمی که می‌زنی هستی؟ جزئی از انتخاب...
قلم شما

آثاری خواندنی از بانوی هنرمند ناوک مژگان

یک زن  .... با نگاهش شعر می سراید بر دل با موهایش به جنگ می طلبد با لب‌هایش آتش بس صادر می کند با دلش صلح را پیشکش با سکوتش آتش نا امید شدن را روشن، و بی هیچ آسیبی به تو نادیده گرفته شدن شروع می شود!   ❤️   گاه دلم تنگ می شود برای وعده هایی كه می دانستم نيست اما برای دل خوشيم كافی بود دلم می گيرد از صداقتم که بی ارزش شد سادگی هایم وفاداریم باورهایم از انتظار کشدار و رخوتناک بازی دوستت دارم که دیگر من را هم به واکنش نمی‌کشاند فقط در...
قلم شما

اثری زیبا از بانوی هنرمند بتول سرگزی_انتشارات حوزه مشق

جا کرده در دلم غم پیدا و پنهانی هیچ کس هم خبر ندارد که ما این جا چه تنهایم صبح ها حکم شب را دارد شب هم عین جهنم است این جا طلوع خورشید محال می شود گاهی شب های اینجا تکرار در تکراریست .. بتول سرگزی 💎💎💎 چاپ انواع کتاب: شعر،داستان،دلنوشته،رمان،کتاب کودک، کتاب کار،ترجمه کتاب، سفرنامه،زندگینامه،نمایشنامه،فیلمنامه و... با شرایط ویژه و تبدیل پایان نامه ارشد و رساله دکتری به کتاب با بهترین شرایط و اکسپت مقاله همایشی، کنفرانسی در یک هفته در انتشارات بین المللی حوزه مشق به مدیریت دکتر فردین احمدی https://hozeyemashgh.ir