اثری از هنرمند فرهیخته ذبیح الله موسوی صالحی _انتشارات حوزه مشق
نگاه یار دیدمت از رو به رو اما مرا نشناختی با نگاهت در دل من کودتایی ساختی رشته ی افکار من پاره شدند با آن نگاه سنگ عشق بر برکه ی احساس من انداختی ناخودآگاه از خیالم می گذشت آن بوسه ات لاجرم با نیم نگاهت بر دلِ من تاختی در بهارم که لگد کوب خزانت گشته بود مزد دل را تو چنین با یک نگاه پرداختی این سها گوید چنین،در واپسین دیدار خود کاش که در آن یک نگاه دل را به من میباختی 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 وقتی که تو نیستی دلم همانند نیشابور در مقابل حمله ی چنگیز است...