اثاری از فرزانه آتشفراز را باهم بخوانیم
https://ketabbaz.hozeyemashgh.ir رقص واژه ها و من زنی دیوانه را میشناسم که واژه ها برهنه بر لبانش میرقصند وشعله های سرکش عشق مردمک های عسلی چشمانش را به آتش می کشند زنی که هر غروب دستان سیاه شب گیسوانش را نوازش میکند و هر صبح خورشید در چشمانش طلوع میکند زمین زیر گامهای استوارش سر فرود می آورد و آسمان تا رستاخیز بر تن برهنه اش میبارد او تمام فصل ها را با ریشه های تنیده در خاک مز مزه میکند و تمام روز جوانه های نورسته را به نوازش نسیم می سپارد و در انتهای شب خورشید را به...