قلم شما

یاقوت قرمز رنگ به قلم استاد حمید درکی

https://hozeyemashgh.ir یاقوت قرمز رنگ   یاقوت دختر جوان 17 ساله روستائی در حالیکه با یک مینی بوس قدیمی به شهر نزدیک می شد، به یاد نصایح خاله صغری افتاد : یاقوت جان حالا که دیگه پدرت به رحمت خدا رفته ، تو تنها شدی. منم که پام لب گوره و مادرت کبری تو رو هنگام وضع حمل به من سپرد و سر زا از دنیا رفت. من هم خاله بودم برات هم مادر، دیگه در روستا مرد جوونی نمونده ، همه برای کار و تشکیل خانواده به شهر رفتند و در روستا فقط چند پیرمرد و پیرزن مثل من باقی...