قلم شما

اثری خواندنی از رضا نسرین

خانه

گلایه

صبح از گلايه نور در صف بستان بشب رسید

 

خورشید سایه ز غصه به کوهی به تب رسید

 

ابری کشید چهره به ایام که ای هستی خراب

 

دیر است محتشم به مقامی چو رب رسید

 

چشمی سپید شد چو صدف صبح نقره گون

 

ساحل رسید به دریا که موجش به کف رسید

 

ای زهره پیله ور پروانه خو به طلعت نمیرسی

یاری رسیده قبل خیالت که جانش بلب رسید

 

❤️

 

 

گل آتش

شمعی شکفت و شعله به آغوش گل کشید

بادی ز مهر آتش شمعی به دل کشید

 

پروانه پر کشید و به حکمی به باد گفت

نور رهم خموش شد که کارم کسل کشید

 

سنبل میان گرفت و به پروانه نغمه زد

رفتن همان پرت که به آتش خزل کشید

 

چون در مسیر واقعه ره در ثبات نیست

قبلی به اشتیاق روی و بعدی مذل کشید

 

چند است قول چرخ طبیعت فریب ماست

باشد به پای عشق نیز افسار دل کشید

 

نسرین سکوت شمع رهت در مسیر سوخت

پروانه خوی ما گل آتش‌ به دل کشید

شعر از رضا نسرین

❤️
انتشارات بین المللی حوزه مشق
چاپ انواع کتاب

صفحه اصلی


با مدیریت دکتر فردین احمدی
۰۹۳۹۳۳۵۳۰۰۹
۰۹۱۹۱۵۷۰۹۳۶

Author Image
فردین احمدی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *