قلم شما

جدید ترین نوشته های زینب فرضی تقدیم شما خوبان

صفحه اصلی

عمریست از انگشت هـایت شعر می باری

شـایـد تـو هـم دلتنـگی از شبهـــای تکــراری

 

دائـــم بـه فکــر واژه هـــای تـازه ای هسـتی

انگــار مـی خـواهـی بگـویـی دوستــم داری

 

در اختنــــاق بغـض هــا و گـریـه هــا حـتـی

تقـــویـم هــم جـا مـانـده در روز وفــــاداری

 

می ترسـم این احساس بی اندازه یک روزی

تسلیــم تقـــدیـــرم کنــــد در اوج نـاچـــاری

 

از رنگ مـن بـایـد بـفـهـمـی حـــال و روزم را

وقتـی کــه درگیــرم بــه افـکـار خـــودآزاری

 

کـوتـاهی دستــان مـا کـار خـــدا بــوده است

کــه می کشــد مابیـن مـا هــر بــار دیـــواری

 

از این ستـون تا آن ستـون شـاید فـرج باشد

خـود را اگــر در دستهــای شــانس نسپــاری

 

لطفا میان خوابهایم گام بگذار

یک مثنوی ازبوسه هایت وام بگذار

 

وا کن گره ازبند کفشت مثل هرشب

پای برهنه بردلم آرام بگذار

 

اصلا بیا و قصه دلدادگی را

بر برگ برگ دفترش مادام بگذار

 

نگذار از تو بی خبر باشم برایم

یک متن یا یک شعر یا پیغام بگذار

 

نه، نه غلط گفتم بیا در دستهایم

جام شراب عشق بی فرجام بگذار

 

با پنجه های رنجه از کشتارت انگاه

نعش مرا بر چوبه ی اعدام بگذار

روابط عمومی انتشارات بین المللی حوزه مشق

تصویر نویسنده
فردین احمدی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *