یادی از ما کردی یا کار ضروری داشتی
چه عجب از کوچه ما هم عبوری داشتی
یادی از ما کردی یا کار ضروری داشتی
بی وفا اول تو را از دور نمیشناختم ولی
قد زیبا ی بلند و جمع و جوری داشتی
یه کمی شک داشتم تا اینکه نزدیک آمدی
روسری قرمز و موهای بوری داشتی
از کنارم رد شدی سر را به زیر انداختم
بانمک بودی و چشم های شروری داشتی
زیر لب کردم سلامی از تو نشنیدم جواب
مثل قبلاها هنوز شاید غروری داشتی
رفتی و دیگر ندیدم روی ماهت را هنوز
کاش میشد بیشتر یه کم صبوری داشتی
بهمن صفایی امرایی