index.png
IMG_20220810_150911_239

کشف استعداد برتر

قلم شما

نوشته ای از سهیل جعفری

خانه

مهناز نگون بخت.

 

تازه از خواب بیدار شدم ، با صدای چرخاندن

 

کلید در به خودم اومدم ، یهو همسرم محسن

 

را دیدم ، ِاه  تو کی اومدی ، چه بی سر وصدا

 

عجب یعنی می گی باید سروصدا میکردم

 

مهناز یک چند روزی هست ، حالتت یجوری

 

شده ؟  بی قراری ، آرام قرار نداری ، وا محسن

 

حرفا میزنیا من خوب خوبم چیزیم نیست

 

فقط کمی خستم ، مطمئن هستی چیزی

 

نیست ؟ آره عزیزم نگران نباش. محسن

 

محسن جان ، بله ، من میرم برات یک

 

لیوان چای بریزم تا خستگیت دربره ،

 

لازم نکرده، چای نمی خورم ، وا محسن

 

توچته ؟ این چه طرز رفتار کردنه؟

 

همینی که هست میخوای بخواه ، نمیخوای نخاه

 

حرف آخرت همینه؟ اره حرف اول و آخرم همینه،

 

واقعا که گستاخی و بی ملاحظه بی احساس، من؟

 

من بی احساسم؟ خخخخخ وای  چقدر جوکی تو،

 

آره بایدم بخندی از صبح تا شب توی خونه

 

میشورم میسابم غذاتو درست میکنم چای داغ بایدم

 

بگی اصلا تو نگی کی بگه، معلومه که میگم پیش

 

خودت چی فکر کردی هان؟ فکر کردی من خنگَم؟

 

یا گوشام مخملیه؟ وا محسن اصلا حالیته چی میگی؟

 

چرا خودتو میزنی به اون راه؟ اصلا برو گوشیتو

 

بیار میخوام چِک کنم بدو بیارش، الان مشکل یعنی

 

گوشی منه؟ از یکجا دیگه پُری رو من خالی نکن ‌لطفا

 

آقای پر ادعا، زیاد حرف میزنیا میدونستی؟ گفتم

 

گوشیتو بیار منو عصبی نکن مهناز، اصلا نمیارم

 

میخوای چیکار کنی؟  یعنی نمیخوای بیاری،

 

نه نمیارم، باشه نیار خودم بر میدارم، هه هه

 

هروقت تونستی رمزشو باز کنی آقای زرنگ،

 

بیا رمزشو باز کن، باز نمیکنم، میگم بیا باز کن،

 

نمیام، نزار دست بلند کنم روت بیا باز کن، مگه

 

میتونی؟ اره….  دختره ی بی چشمو رو،

 

واقعا متاسفم برات اینقدر بی غیرت شدی که دست

 

بلند میکنی روم؟ گفتم گوشیو باز کن،

 

خب که چی؟، الان معلوم میشه، اول از گالری

 

شروع میکنم، تلگرامت رمزش  چیه؟ 4تا سه،

 

چه لزومی داره اصلا رمز بزاری هان؟ چه ربطی

 

داره خب، حرف نزن بابا  معلوم نیست چند روزه

 

چه غلطی میکنی، منم میتونم فشت بدما درست

 

درست صحبت کن، جدی میگی؟ بیا فحش بده

 

دختره ی چشم سفید پرررو….

 

این گروه ها چیه؟ هیچی، گفتم اینا چیه الکی که نمیاد

 

اینجا عضو شدی دیگ، اره عضو شدم وقتی خونه

 

تنهام باید سرگرمی داشته باشم خب، سرگرمیت اینه،؟

 

آره چشه مگه؟ هیچی عالیه تو نمیدونی من حساسم

 

تو این چیزا؟ تو عقب افتاده ای به من چه خب، ببین

 

مهناز عینه آدم حرف بزن ، حرف نزنم چی میشه؟

 

هیچی یجوری میزنمت که سیاه کبود شی، چه غلطا،

 

اینا کی هستند توی  پیوی؟ دوستای اجتماعی خب، با همه

حرف میزنی؟ لابد اونی که باهاش قرار میزاشتی هم

 

دوست اجتماعی بود دیگه ؟ محسن اصلا حالیته چی میگی؟

 

آره خب میفهمم چی میگم هرچیو نفهمم اینو خوب

 

میفهمم با اونی که حرف میزدی میگفتی قربونت

 

فدات عزیزم، اصلا خوب کاری کردم،

 

ساکت شو زنیکه بی چشم رو

 

آی آی  چرا موهام میکشی لعنتی کل خونه رو

 

میکشم تا توضیح بدی چه  کار کردی، آی، آی

 

کمک کمک، خفه شو تو حقت بیشتر ازینهاست

 

لعنتی چرا کله مو میکوبی به زمین، حقته لعنتی

 

لعنتی  منم یا تو خیانتکار بدبخت هیچی نداشتی اون

 

از بابای دَرَپیتت اون داداشای معتادت بی خانوداه

 

حواست باشه چی بودی و چی شدی از کجا به کجا

 

رسوندمت، آی خداااااااااا سَرَم ولم کن مردیکه بی صفت

 

الان میتونی گمشی، خیلی نامردی خیلی بی غیرت

 

تو هنوز یاد نگرفتی با زنت چجوری برخورد کنی،

 

برو بابا ببین کی درمورد برخورد صحبت میکنه

 

معلوم نیست تو گوشیت چخبره برو برو سریع توگوشی

 

عشق ها منتظرن آخه ، معلومه که میرم، احمق واقعا که

 

دیوانه ای فکر میکنی چرا باید با غریبه صحبت کنم؟

 

نمیدونم شاید تنوع طلبی، نخیر چون از تو که

 

شوهرم باشی خیری ندیدم نه محبت نه عشق وعلاقه،

 

خخخخخ راس میگی واقعا که متاسفم برات بی لیاقت

 

منظورت اینه من بهت محبت نمیکنم و عشق نمیورزم؟

 

آره درست فکر کردی مگه اینکارو میکنی؟ اصلا بلدی

 

همچین چیزی؟

 

وقتی کلتو عینه کپک کردی زیر برف هیچی رو نمیبینی

 

مشکل منه؟؟ هرکاری میکنم تا بخندی، اینارو متوجه نیستی که آخه.

 

خب اینو همه میتونند  انجام بدن چیز عادی یه .

 

یعنی چی چیز عادی یه ؟ مگه کیا برات انجام دادن؟

 

مگه غیر از من کی بهت عشق میورزه؟

 

ببین دنبال چی هستی؟ میخوای چیو بدونی؟

 

میخوام بدونم داری چه غلطی میکنی مدتیه مشکوک میزنی فقط شانس بیار هیچی نباشه سوءتفاهم باشه وگرنه وای به حالت.

 

تو همیشه اهل تهدید هستی؟ یا گاهی هم واقعی صحبت میکنی؟

 

عب نداره حالا لبخند بزن مسخرم کن، میدونم چیکار

کنم. وقتایی که من میرم سرکار حق نداری بری بیرون

درو قفل میکنم.

مگه اسیر آوردی؟؟

آره همینی که هست اصلا همینی که گفتم

بدون داری با کی حرف میزنی

اتفاقا خوب میدونم دارم با کی صحبت میکنم.

هه چه بهتر کی آخه باتو  دوس داره زندگی کنه.

چی؟ چی گفتی زیر لبت؟

همون که فهمیدی

پس غلط کردی خودتو شیفته به من کردی اون موقع ، من که میدونم به خاطر پول من اومدی پی

 

شم، هیچی نداشتی خودت بودی لباسات

فکر میکنی تو چی داشتی؟ نکنه شاه بودی

ببین هرچی بودم تورو کشیدم بالا یه دختر هیچی ندار بودی یادت رفته؟

واقعا که از قدیم راست میگفتند هرکی باید درخور خودش بره.

آره من از سر تو هم بیشتر بودم دختره ی پاپَتی

ببین حرف دهنتو بفهما!

مثلا نفهمم چی میشه؟

منم میتونم بهت توهین کنم

توهین کن ببینم چی میخوای بگی

میتونم بگم تو با اون خواهر عقده ای چقدر پست هستید

خفه شو بفهم چی میگی دختره یِ احممممممممق

آییییییییییی سَرَم…..

الکی خودتو ننداز زمین فیلم بازی نکن من تورو میشناسم

مهناز، مهناز،!

یا ابوالفضللللللل چرا از سرت خون میاد مهناز توروخدا بلند شو وای خدااااااااا

الو سلام خانوم توروخدا کمکم کنید خانومم داره میمیره نفس نمیکشه

سلام آقا خونسردی خودتونو حفظ کنید چی شد که اینطور شد؟

هُلِش دادم افتاد زمین اینطوری شد توروخدا ماشین بفرستید

باشه شما خونسردی خودتونو حفظ کنید آدرستون رو بگید

خیابان پیروزی، کوچه یاس – پلاک 15

بله من ماشین میفرستم الان خدانگهدار.

خانوم فقط سریع لطفا خداحافظ

مهناز، مهناز عزیزم عشقم تورو خدا پاشو

من غلط کردم اصلا هرچی که تو میگی.

بالاخره رسیدن، بله آقا بیاید بالا طبقه…..

تورو خدا ببریدش  بیمارستان.

باشه آقا شما تمرکز مارو بهم نریزید نگران نباشید بیهوش شده علائم حیاتیش ضعیفه باید سریع منتقل بشه….

سلام خانوم، خانومم حالش چطوره؟

حالش خوب نیست، باید منتظر بمونید تا از دکترش هم بپرسید.

وای خدا من چه غلطی کردم یاحسین کمکش کنید

آقای دکتر آقای دکتر توروخدا بهم بگید حالش چطوره؟

شما شوهر شید؟

بله آقای دکتر چطوره حالش؟

حالش که اصلا خوب نیس ضربه شدیدی خورده به سرش و به کُما رفته امیدوارم که بهوش بیاد.

وای خدا یا فاطمه زهرا

خدایا نوکرتم تورو خدا بهوش بیاد مهناز من خدایا قول میدم همیشه بفکرت باشم خدایاا کمکم کن تنها امیدم تویی امشب تا صبح فقط میخوام ازت خواهش کنم.

آقا آقا پاشید آقای محترم

بله چی؟ چی شده؟

آقا خداروشکر خانومتون بهوش اومده میتونه صحبت کنه، گفتم بگم بهتون تا باهاش صحبت کنید

واقعا؟ واااای خدا شکرت خدایا دمت گرم…

سلام مهناز جانم عزیزم خوبی؟ من غلط کردم عشقم تورو خدا ببخشید این 1شبی که نبودی مردم زنده شدم تا دوباره ببینمت باهم صحبت کنیم.

مهناز! مهناز جان عزیزم. آقاااا دکتر آقای دکتر،

آقا لطفا بفرمایید بیرون این آقا رو بفرستید بیرون

خانوم رستمی دستگاه سی پی آر رو بده، ١،٢،٣ ، دوباره 1،2،3،  بازم دوباره ١،٢،٣ ….

متاسفانه بیمار علائم حیاتیشو از دست داده چاره ای نیست نمیتونه برگرده خدارحمتش کنه. بچه ها خسته نباشید.

آقای دکتر چی شد؟، متاسفم ما تمام تلاشمون کردیم ولی نتیجه ای نداد خدا بهتون صبر بده.

ولی مشخصه که شوهرش  پیش وجدان خودش احضار پشیمونی میکنه و ب این نتیجه میرسه ک کاش وقتی زنده بود بیشتر بهش محبت می‌کرد،اما خب دیگ دیر شده و بفرستید غسال خونه .

 

پایان.

نویسنده  : سهیل جعفری

صفحه اصلی

تصویر نویسنده
فردین احمدی

یک نظر برای “نوشته ای از سهیل جعفری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *