اثری دلنشین از هنرمند فرهیخته حامد عبدی
بنامِ عشق ، بنام چکامه های غزل
بنام خوبترین حال ، در ثنای غزل
تو بهترین غزلی در کتاب شعر خدا
نوشته با دل خون ، یارِ آشنایِ غزل
به سجده گاه دلم تا قلم سجود کند
نخوانده ، میشنوم ذکرِ ربنّای غزل
سپیدهدم که خدا میزبانِ قلب من است
تو را طلب کنم از جانبِ خدایِ غزل
خدا ، به قامت زیبای تو غزل پوشید
زِ اِنحنای تو آموخت ، انحنایِ غزل
مرا به شعر بسوزان دوباره خلقم کن
طلا کنم مسِ دل را به کیمیایِ غزل
اگر بقایِ غزل در فنایِ جان من است
فدا شوم منِ بیچاره، در بقایِ غزل
خدا، مخواه که از شعر، رو بگردانم
که اولِ غم دنیاست ، انتهایِ غزل
حامد عبدی
💎❤️
روابط عمومی انتشارات بین المللی حوزه مشق