گفت و گو با هنرمندان

گفت و گوی مجله کشف استعداد برتر با مهدی میرزاپور از هنرمندان انتشارات حوزه مشق

لطفا خودتان را برای مخاطبان مجموعه بزرگ حوزه مشق معرفی کنید: بنده شاعر مهدی میرزاپور زاده یِ استان خوزستان شهرستان دزفول هستم .یک نوع شعر نو بوجود آورده ام ،بنده قالب شعر آئینی و شعر نوو شعر قالب آزاد را ترکیب کرده و شعر نویِ عرفان را به لطف وکَرمِ پروردگارم به نام شعر نویِ عرفان بوجود آورده ام‌. معمولاً شاعران از کجا الهام می‌گیرند؟ آیا شما نیز الهام‌گیری‌های خاصی دارید؟ شاعرها را نمی دانم،اما اشعاری که به من الهام می شوند از جانب پروردگارم می باشند.ونام تخلّص اشعارم انتخاب شده یِ نام پروردگارم (غافر) می باشدیعنی من فقط نویسنده...
گفت و گو با هنرمندان

گفت و گوی مجله کشف استعداد برتر با خانم صبا جدکاره از هنرمندان انتشارات حوزه مشق

لطفا خودتان را برای مخاطبان مجموعه بزرگ حوزه مشق معرفی کنید: صبا جدکاره متخلص به آلنوش شاعر دانشجو زبان و ادبیات فارسی شیراز سرودن شعر را به صورت حرفه ای از ۱۲ سالگی شروع کردم معمولاً شاعران از کجا الهام می‌گیرند؟ آیا شما نیز الهام‌گیری‌های خاصی دارید؟ اغلب از حافظ و طبیعت الهام می‌گیرند بخش عمده الهام های من از زندگی روزمره نشأت گرفته است شعر برای شما به عنوان یک شاعر چه معنا و ارزشی دارد؟ از زمانی که به یاد دارم در دنیای شعر و ادبیات غرق بوده ام و این جدایی ناپذیر است تنها می‌توانم بگویم که...
قلم شما

آثاری زیبا از بانوی هنرمند حدیث اشرفیان

قاصدک وار از شانه ای به شانه ای نشستم پیام آور نانی وآبی فوت شدم بر دیار غربت ها آوار شدم بر بر شانه های خیابان روی سنگ فرش ها دور شدم .. دور شدم از خیال از رویا صد فرسنگ ها نیازِ حدیث ِکنج لبی بود این دم ها و بازدم ها این حدیث قاصدکی بود میان همهمه بوم رنگ ها ❤️   قاصدک   قاصدکی که تو برایم فوت کردی بر شانه هایم نشست میشد عطر تنت را با همان نفسی که به سراغم فرستادی حس کرد   کاش نامه ای به بالینش سنجاق بود   میان آن...
گفت و گو با هنرمندان

گفت و گوی مجله کشف استعداد برتر با خانم زهرا میرزاده از هنرمندان انتشارات حوزه مشق

۱/لطفاً خودتون رو برای مخاطبین ما معرفی کنید به نام خدا زهرا میرزاده هستم متولد بهمن سال 1383، ساکن استان هرمزگان هستم و در شهر رودان زندگی میکنم. ۲/علاقه ی شما به ادبیات از چه زمانی شروع شد؟ از دوره راهنمایی وقتی که شوق و علاقه من به کتاب خوندن بیشتر شد ،در طول هفته چند کتاب رو به طور منظم مطالعه میکردم و اینکه در همان دوره علاقه زیادی به واسطه شور و اشتیاقی که در نحوه تدریس دبیر مربوطه ادبیات بود به شعر علاقه پیدا کردم و ایشان تاثیر زیادی در آغاز نوشتن من داشتند و به مرور...
گفت و گو با هنرمندان

گفت و گوی مجله کشف استعداد برتر با خانم زیبا زارعی از هنرمندان انتشارات حوزه مشق

۱/لطفاً خودتون رو برای مخاطبین ما معرفی کنید: زیبا زارعی هستم متولد تبریز ۲/علاقه ی شما به ادبیات از چه زمانی شروع شد؟ اززمان دبیرستان علاقه شدیدی به دل نوشته وشعرپیداکردم ۳/از چه زمانی شعر گفتن برای شما جدی شد؟ازیکسال پیش تصمیم گرفتم شعرها یاهردلنوشته ای که به ذهنم میاد بنویسم چون قبلا ثبت نمیکردم . ۴/نظر خانواده در مورد شعر گفتن شما چه بود؟ چون رشته ام ریاضی بود ورتبه عالی در ریاضی فیزیک داشتم باورشان نمیشد به شعروادبیات انقد علاقه داشته باشم. ۵/در چه قالب هایی شعر میگویید ؟..بیشترشعرنووسپید ۶/در بین شاعران بعد از انقلاب کدام را موفق...
قلم شما

داستانی زیبا از بانوی هنرمند رقیه صامتی_انتشارات حوزه مشق

دوباره از نو سارینااااا ، چقدر میخوای بخوابی دختر؟ بیدار شو صبحونه حاضره. صدای مامانم بود که از آشپزخانه صدام میزد. همیشه صبح زود، دقیقا موقعی که زمان مناسبی رو برای خوابِ دوباره شکار میکردم صدام میزد .خواستم جواب مامانم رو بدم و بگم بچه های مردم حداقل یه کاری دارن..یه انگیزه واسه زود بیدار شدن دارند نه منی که به خاطر افکار غلط شما هنوزم اینجام! ..اما دیدم حوصله جر و بحث با مامانم رو ندارم و با هزار زور و زحمت رفتم سر میز. سلام کردم و صبح بخیر گفتم. مامانم اخماشو تو هم فرو کرد و گفت:...
قلم شما

دو اثر دلنشین از بانوی هنرمند زینب فرضی

خودم از شوق لبریزم، دل اما بی تو غم دارد تظاهر می کنم خوبم، ولی قلبم ورم دارد   شرابی ناب پنهان است در هر گوشه‌ای از آن به لطف بوسه فهمیدم، لبانت جام جم دارد   نگاه مات من گم شد میان قاب چشمانت سپس در خویش پوسیدم که عشق انگار سم دارد   چه کردی با من تنها که می‌میرم بدون مرگ نبودت درد بی درمان و بودت سهم غم دارد   به روی شانه هایم ردی از پس‌لرزه‌های توست چنان می‌ریزم انگاری دلم یک ارگ بم دارد   ولی با این همه دیوانگی ها دوستت دارم گمانم...
قلم شما

آثاری از هنرمند فرهیخته علیرضا شکوری تطفی_انتشارات حوزه مشق

میترسم روزی در قلبم خاموش شوی میترسم فارق شوم و فراموش شوی تا شعله عشق زنده است برگرد و بیا مبادا روزی از خاطرم مخدوش شوی ماندی کنار من و سوختن مرا میبینی؟ میبینی جرات نگاه کردن به تورا ندارم شاید با خودت بگویی فراموش شده‌ای اما من در سکوت هم بیقرارم نگارم قلبم چون تکه کاغذی بی‌صدا میسوزد دیگر روی خاکسترش چه مرحمی بزارم تورا در شعرم نه در قلبم مینویسم مینویسم تا در قلبم ماندگار شوی چون ماه پشت ابر تو نیز پنهانی مینوسم شاید روزی آشکار شوی تا دلی می‌تپد عشق نیز باقیست اما گمان نکنم دیگر...
قلم شما

نوشته ای از بانوی هنرمند مریم علیپور

#روایت_نویسی   گرمای هوا اونقدر زیاد بود و خیابون ها شلوغ بودن ، که هیچ اسنپی این دور و بر ها پیداش نمیشد! بلاخره تصمیم کبری رو گرفتم که تاکسی مسیری سوار بشم.‌ اولین تاکسی که رد شد سوار شدم. پول رو به سمت راننده که مرد تقریباً جوونی بود گرفتم. خیلی با احتیاط انگشتش رو دراز کرد و پول رو از دستم گرفت، حواسم بود که حواسش بود دستش با دستم برخورد نکنه. در حال رانندگی پول رو جلوی ماشین گذاشت و گفت : - برکت. چیزی نگفتم و به چهره ی شهر نگاه کردم. خیلی چیزا عوض شده...
قلم شما

آثاری زیبا از بانوی هنرمند صوفی منصوری

قهوه ام تلخ تراز قهوه ی چشمان تو نیست نِشتری تیزتر از ناوکِ مژگانِ تو نیست فال من نقش جدایی زد و رمٌالی گفت پیشه کن صبر که وصلی تهِ فنجان تو نیست نیتی تازه بکن قهوه ی سردت خشکید کاین جفاپیشه لبش بر لبِ خندان تو نیست این رها گشته به باد هوس پاییزی گل خشکیست که زیبنده ی گلدان تو نیست لقمه ی نان حرامیست که در مذهب عشق باب دندانِ تو و خوانِ مسلمان تو نیست دست ردّی به سر سینه ی این عشق بزن او که دستان رهایش تبِ دستانِ تو نیست زلف ها میدهد هر...