گفت و گوی صمیمی با بانوی هنرمند محبوبه شفیعی کنارسری_نشر حوزه مشق
لطفا خودتان را برای مخاطبان مجموعه بزرگ حوزه مشق معرفی کنید:
به نام ایزد . محبوبه شفیعی کنارسری متولد تیرماه ۶۴ زاده ی اصفهان و اصالتا گیلانی ، که مجموعه ای از اشعارم در کتاب بوم حس به چاپ رسیده اند .
معمولاً شاعران از کجا الهام میگیرند؟ آیا شما نیز الهامگیریهای خاصی دارید؟
ابتدا باید بگویم که اصل الهام گیری شاعر، خودش دچار تناقضات و رد و تائیدهای متفاوتی ست
پیشینیان ، الهام را یک امر غیبی از عالم ملکوت بر ضمیر شاعر و نقش آن در سرایش شعر را قطعی می دانستند..
و یا با استناد به توصیفات استاد همایی «وحی و الهام در نظر مولانا، همان دریافتهای ذهنی و باطنی ست که در اثر صفای روح و تیز هوشی ذاتی از عالم غیب؛ بر ضمیر انسان القا میشود و به وسیله حرف و صوت، صورت کلمه و کلام به خود میگیرد…
که ما این را در اشعار خودشان ، حضرت حافظ و دیگر شعرای به نام ، بسیار دیده ایم .
اما از دیدگاه پژوهشگران معاصر ، تفاوت شاعر و غیرشاعر در این است که شاعر صرفاً استعدادهایی را که همه مردم دارند حالا یا تصادفا و یا با انتخاب خویش، تقویت و تربیت کرده است ..
نتیجتا در پاسخ به پرسش شما ، قطعا هرکسی که اهل قلم است منابعی برای الهام گیری دارد ، و الزاما نباید شاعر باشد
فرقی نمیکند ، شما یک کتاب شعر را مطالعه کنید یا یک رمان جنایی را …
نوشتن در هر شکلی ، باید متصل به ذهن ، ضمیر ، فکر و احساس باشد
و این شاعر یا نویسنده است که به تراوشات فراماده ی خود نظم و ترتیب و صورت داده و خلق اثر میکند …
شعر برای شما به عنوان یک شاعر چه معنا و ارزشی دارد؟
زمانش را به یاد ندارم اما سالهاست با شعر گره خورده ام ، نه اینکه سروده باشم ، خیر !
اما علاقه ی من به ابیات و اشعار آهنگین و زیبا ، از سالیان دور شکل گرفته و شاید یکی از دلایلی که مرا به این راه کشاند همین علاقه ی فطری و دیرزمان باشد…
مسلما برای چون منی ، شعر جایگاهی بسیار والا و ارزشی بسیار گران دارد و این ارتباطی به شعر سرودن خودم پیدا نمیکند…
بسیار بیشتر از آن که شعر بسرایم ، شعر خوانده ام
شعر ، “مولود” هرآنچه ست که در زبان نیامد …
آیا شما فرآیند خاصی برای نگارش شعر دارید؟
بله … بطور حتم …
شما وقتی ندانید مقصدتان کجاست آیا میتوانید مسیر رسیدن را مشخص کنید ؟
ما هیچ کاری را بدون داشتن هدف انجام نمیدهیم ، این یک قاعده ی کلی ست که شعر را هم در بر میگیرد…
قطعا از نگارش شعر هدفی داریم ، تخلیه ی ذهن ، بیان احساس ، اعتراض ، ستایش خوبی و زیبایی ، یا نکوهش بدی و زشتی…
وقتی تصمیم به خلق شعری گرفته می شود که هدفی وجود داشته باشد
و پس از آنست که تمام کلمات و ابیات حول محور آن موضوع ، زاده و شکل میگیرند…
طرح موضوعات در شعر برای شما چقدر اهمیت دارد؟ آیا موضوعات خاصی را ترجیح میدهید؟
جوهره ی اصلی شعر ، موضوع آن ست و به نظر بنده پررنگ ترین نقش در سرایش و به بار نشستن شعر ، موضوعی ست که برایش دست به قلم رفته است..
شاید اگر سالها پیش بود میگفتم ترجیحم خواندن و نوشتن اشعار عاشقانه است ، اما اکنون طیف وسیع تری از موضوعات را دنبال میکنم مانند موضوعات عرفانی و حتی انتقادات اجتماعی ، و فرقی نمیکند خواننده ی شعری باشم یا سراینده ی شعر ….
دلم میخواست شعر برایم تریبون آزادی باشد که تمام حرفهای نگفته ی ممنوع را در چهارچوب اخلاقیات بشود گفت …
شعر در معرض تغییرات جامعه و فرهنگ قرار دارد. آیا شما تأثیرات تغییرات اجتماعی و فرهنگی را در شعر خود احساس میکنید؟
نمیدانم شاید هم اشتباه میکنم اما اعتبار هر چیز به اصالت آن ست…
من مخالف هم پا بودن با تغییرات نیستم اما به شرط بهبود…
تاثیر جامعه و فرهنگ بر شعر ، از زمانهای دور نیز وجود داشته و علی الرغم پیراسته بودن ادبیات باستانی ایران ، داشته ایم دورانی را که هجو و هزل بر این پیراسته گی سایه افکنده و شاعر و شعرش را دستخوش همرنگ شدن با تغییرات جامعه کرده است
هرچند که بسیاری پژوهشگران ،آن را از جمله تاثیرات شعر عرب بر شعر پارسی می دانند اما نمیتوان تاثیر تغییرات اجتماعی و سیاسی را نیز بر نزول اشعار رکیک نادیده گرفت…
چه بسیار شاعرانی که بسته به شرایط حاکم ، به مدح یا نقد حاکمان پرداخته اند… مدحی که نه در خور ، بلکه به فراخور خوشآمد شاه زمان ، به چرب زبانی هرچه تمام تر سروده شده و یا نقدی که نه به جا بلکه به دلیل ناامیدی از لطف و عنایت و حمایت مالی حاکم وقت ، بی پرده و ملاحظه ، صورت گرفته است…
رویه ای که از قدیم الایام تا به امروز بوده و متاسفانه
بوی خوشی از تعارض های موجود به مشام نرسیده و نخواهد رسید چرا که ذره ذره جان کلام را گرفته و نجابت شعر را غارت میکند .
شاعری که شما را الهام میدهد و تأثیرگذار بر شعرتان بوده است، کیست؟
قطعا و حتما ، حضرت حافظ…
هیچ شاعری چون ایشان و هیچ شعری چون غزلیات بی مانند ایشان نتوانست ذوق و قریحه ی من برای وصل شدن به این دنیای شگفت را بیدار کند…
پس از آن ، اساتید معاصر به نامی چون احمد شاملو ، فریدون مشیری ، هوشنگ ابتهاج و بانو فروغ فرخزاد هم تاثیر قابل توجهی بر گرایش بنده به دنیای شعر داشته اند…
شما با چالشهایی در نوشتن شعر مواجه شدهاید؟ اگر بله، لطفاً به آنها بپردازید.
گاهی پیش می آید که لبریز از حرفم ، حرف هایی با بیشترین و قوی ترین احساسات ، اما ساعتها و شاید روزها زمان میبرد تا واژه هایی که بتوانند توصیف شایسته ی آن غلیان ها و جوشش ها باشند را بیابم.
آشفته گی و سردرگمی ناامیدانه ای به دنبال دارد … گاهی چنان با قحطی کلمات مواجه میشوم که دست از نوشتن میکشم بااینکه میدانم چه میخواهم بگویم . اما بزرگترین چالش ، زمانیست که هم میدانی هم حرف به حرف ، واژه به واژه صف میشوند تا بیتی سروده شود اما خود را محصور در محدودیتها میبینی . بزرگترین چالش زمانی پیش می آید که آزادی سخن از قلم گرفته شود.
آیا از ابزارها و تکنیکهای خاصی در نوشتن شعر استفاده میکنید؟
جز تکیه بر اشعار شعرای مورد علاقه ام ، و خرده آموزشات زبان و ادبیات فارسی در دوران تحصیل ، هیچ آموزش حرفه ای دیگری در این زمینه نداشته و ندیده ام ، لذا نمیتوانم خود را صاحب تکنیک خاص یا منحصر بفردی بدانم…
اما از جهت ابزار ، قطعا شاعران و نویسندگان ابزاری فراتر از قلم و کاغذ دارند که به ذهن و قلب شان متصل و مجهز است.
اندیشه ، احساس و تخیل قوی مهم ترین ابزار در خلق اثری هستند که به واسطه آن هویت شاعر شناخته می شود
هر شاعر میتواند به مسائل بدیهی و قدیمی به واسطه اندیشه ای تازه ، نگرش تازهای داشته باشد و آن را به اشتراک بگذارد.
اگر چیزی درون شاعر را به هم نریزد و درگیر احساسی نشود نمیتواند شعری بسراید. ابتدا باید درد، رنج، عشق، هیجان، شور، شادی، شکست، آرزو یا جنونی وجود او را گرم کند تا کلمهها شعلهور شده و از نهاد او برآیند.
به گفته ی جناب شفیعی کدکنی «شعر گره خوردگی عاطفه و تخیل است که در زبانی آهنگین شکل گرفته است»
خیال از اصلی ترین عناصر هر شعری ست .
همۀ ما قدرت تخیل داریم و در رؤیا و خیال سیر میکنیم. اما ایجاد یک ارتباط احساسی ، خیال انگیز و آهنگین بین اجزای طبیعت ، انسانها ، وقایع و یا اشیاء که قدرت برانگیختن عواطف را داشته باشد کاری ست که شاعر از پس آن بر می آید و هرچه شاعر ، قَدَرتر ، شعر جاندارتر و هنرمندانه تر …
آیا شما در هنگام نوشتن شعرهای خود، خوانندههای خاصی را در نظر میگیرید؟
نمیدانم منظور دقیقتان از خوانندگان خاص چیست ؟
اگر مخاطب خاص به آن معنا که میدانیم است ، بله!
شعری دارم که تنها یک مخاطب دارد
و شعری دارم که مخاطبش همه ی مردم ایرانند …
اما اگر اشاره به گروهی خاص با وجوه مشترک خاصی مانند سن ، مذهب ، گرایش و و و …. دارید باید بگویم خیر !!! چرا که به نظر بنده ، این شاعر نیست که مخاطب را انتخاب میکند ، بلکه خواننده است که با توجه به علاقه و گرایشات خود به نوع شعر ؛ شاعر ، کتاب و اشعارش را انتخاب میکند…
شاعرانِ پدیدآورنده ی شعر سپید ، خوانندگان خاصی را مدنظر نداشتند . آنها سبک خود را آفریدند و سپس علاقمندان به این سبک ، آنها و اشعارشان را انتخاب کردند .
آیا در نوشتن شعر از تجربیات شخصی خود استفاده میکنید؟
مگر می شود جز این ؟
اگر مدعی ای پیدا شود و بگوید که بدون مداخله ی تجربیاتش شعری را سروده ، به او و شما خواهم گفت آن شعر یک شعر سفارشی است …
و به نظر من چنین شعری بی هویت است !
چه آن شعر عاشقانه و چه آن شعر نقد اجتماعی… ، برگرفته از تجربه ی ملموس شاعر است… چیزی که شاعر را وادار به سرایش میکند ، و این احساس ، هویت شعر را شکل میدهد…
حتی نمیتوانم بین شاعر و نویسنده تفاوتی قائل شوم.
عرض کردم ! مگر اینکه شعر بطور سفارشی سروده شود که آن هم از نظر بنده مانند فرزندی بدون والد است…
چگونه با نقدها و انتقادات به شعر خود برخورد میکنید؟
بستگی به منتقدش دارد…
قطعا از جانب کسانی که در صنعت شعر و بطور کل در عرصه ی ادبیات ، صاحب سخن و نظر هستند ، با شعر ، آهنگ ، وزن و قافیه آشنا و می توانند آهنگ شعر را پیدا کنند یا دست کم بتوانند اشعار شاعران بلندآوازه را روان بخوانند با جان و دل می پذیرم ، و بطور حتم در جهت تبدیل نقاط ضعف به نقاط قدرت از انتقادهایشان بهره خواهم برد
حتما نقدشان وارد است…
اما از کسی که با دنیای شعر بیگانه است ، خیر ! چنین نقدی نه سازنده است و نه دارای اعتبار…
شاعران برای بیان احساسات و افکار خود از زبان شعر استفاده میکنند. آیا شما نیز این را تجربه کردهاید؟
بله ، به کررات
بالاتر هم عرض کردم
تا احساسی نباشد شعری نیست
مابقی اش تکرار مکررات ست که ممکن ست از حوصله ی مخاطبان مجموعه ، خارج باشد .
آیا از شعر برای بیان انتقادات اجتماعی استفاده میکنید؟
بله ، هرچند که معذوریات و محدویت های زیادی را شامل میشود ، اما شعر هم بستر دیگری برای نقدهای اجتماعی ست .
اشعاری دارم که دقیقا به دلیل همین معذوریات اجازه انتشار یا چاپ را ندارند….
قلم ، قدرتمند ترین زبان برای بیان و ثبت وقایع تاریخی ست . که نقد اجتماعی یکی از موضوعات حائز اهمیت برای پرداختن و ثبت در گنجینه ی مکتوب هر دورانی ست .
چه نکاتی را برای شاعران جوان توصیه میکنید؟
خودم را بیشتر از دیگران نیازمند شنیدن توصیه میدانم ، اما اگر بخواهم حرفی از دل بگویم ؛ ” شعر بخوانید . تا میتوانید شعر بخوانید ، اشعار شاعران بزرگ را مداوم بخوانید ، تا میتوانید با سبک و صنعت شعر بیشتر آشنا شوید ، دایره ی لغات تان را گسترش دهید ، شعرتان را مادرانه _ پدرانه بسرائید
تا شعله ی این آتشکده را هر چه نیک تر ، گرم و روشن نگاه دارید .
شما وارثانِ معنویِ لطیف ترین و در عین حال نیرومندترین زبان سخن با دنیای مادی هستید .
اگر بخواهید شعر خود را با سه کلمه توصیف کنید، این کلمات چه خواهند بود؟
شاید ” ناگفته های بی شنوا ” که میتواند نام کتاب بعدی ام هم باشد .
صحبت پایانی برای مخاطبان حوزه مشق:
اجازه دهید سخنم را با نقل قولی از جناب سایه به پایان برسانم که میتواند شرح حال روشن تری از من باشد .
ایشان میفرمودند : «برای من اینها ، هیچکدام جنبههای هنری ، سازمان پیدا کردن و سازندگی داشتن نداشت، برای من حرف زدن، درد دل کردن خودم مطرح بود، یعنی واقعاً من هیچوقت شعر نگفتم که بگویم مثلاً شعری گفتم. یک وسیلهای بود که حرفم را بتوانم بزنم. دردی بیان بشود؛ و تمام این فوت و فنهای کار شعر هم، ابزار کار من بود که بتوانم حرفم را بزنم.»
و اما در آخر …
نمیتوانم معنایی بالاتر از سپاس و قدردانی بر زبانم جاری سازم و تشکر خود را در وصف انتشارات حوزه ی مشق و جناب آقای دکتر فردین احمدی آشکار سازم که هیچگاه لطف و عنایتشان را از این حقیر ، دریغ نکرده اند .
❤️❤️
روابط عمومی انتشارات بین المللی حوزه مشق
https://ketabbaz.hozeyemashgh.ir
چاپ انواع کتاب: شعر،داستان،دلنوشته،رمان،زندگینامه،سفرنامه،نمايشنامه،فیلمنامه، تبدیل جزوات اساتید،مربیان، معلمان و دانشجویان به کتاب تبدیل پایان نامه کارشناسی ارشد به کتاب تبدیل رساله دکتری به کتاب مشاوره، نگارش و تدوین پایان نامه و رساله در رشته های علوم انسانی و اسلامی استخراج مقاله از پایان نامه و اکسپت مقاله انجام طراحی جلد و صفحه آرایی در بالاترین کیفیت ویراستاری حرفه ای کتاب
همین الان به کارشناسان حوزه مشق پیام بدهید.
۰۹۱۹۱۵۷۰۹۳۶
۰۹۳۹۳۳۵۳۰۰۹