گفت و گو با هنرمندان

گفت و گو با مجتبی فرقانی از شاعران انتشارات حوزه مشق

سوالات مصاحبه برای شاعران

لطفا خودتان را برای مخاطبان مجموعه بزرگ حوزه مشق معرفی کنید:
مجتبی فرقانی هستم، متولد بهمن ۶۴، دارای یک پسر ۹ ساله، فوق لیسانس متالورژی از دانشگاه صنعتی اصفهان و ساکن اصفهان.

معمولاً شاعران از کجا الهام می‌گیرند؟ آیا شما نیز الهام‌گیری‌های خاصی دارید؟

من دو گونه شعر دارم یکی اشعار عاشقانه و یکی اشعار با مایه فلسفی. منبع الهام اشعار عاشقانه تصویر مثالی از معشوقی است که در تخیل یا رویا خود را از اوان کودکی نمایانده و گاهی در صورت برخی او را می یابم. لزوما این کشش به معنی شکل گیری رابطه یا حتی درمیان گذاشتن این جذبه با خود او نیست اما همین خودداری در مواجهه با او باعث می شود شعر مثل یک بیانیه یا نامه سرگشاده خطاب به او متجلی شود. این حالت را یکی از وجوه رندی می دانم، چرا که سجاده را می آلوده می کند و دلقی می طلبد که صد عیب بپوشاند.
در اشعار فلسفی منبع الهام نقاط بحرانی و مرزهای بین امور متناقضی است که یا حاصل تضادها و کشش های درونی خودم است یا حاصل تقابل سنت و مدرنیته یا حاصل تجربه های زیسته متفاوت در مواجهه با پدیده مشترک هست. وجود این تضادهای درونی و کشش به سمت امور متناقض را از جمله احوالات رندی می دانم.

شعر برای شما به عنوان یک شاعر چه معنا و ارزشی دارد؟
در درجه اول ایجاد یک فرم آبرو مند برای اندیشه ای درونی. حتی در شعر عاشقانه به نحوی سعی در برخورد حکیمانه با حس خود پیشه میکنم و سعی دارم نشان دهم اگر در مقابل معشوق عنان احساس از کف رفته پیش از آن تعقل و حکمتی بوده مثلا دریافتن لحظه یا ستایش قدرت آفریننده و یا تهی دیدن خود دربرابر عظمت معشوق. از طرفی در شعر فلسفی، گنجاندن حکمت در شعری با وزن و قافیه آبرومندانه نشانگر بنیادی بودن آن اندیشه است چون ذوق به نظم درآوردن برای اندیشه ای سست نمی جوشد . توسل به شعر برای بیان اندیشه از این جهت است که گاهی اندیشه هایی هست که مقدمه و بنیادی در نظام فلسفه ندارند و حاصل دریافت یا کشف و شهود هستند و آوردن آن در نظام فلسفی و به زبان آکادمیک میسر نیست. برای چنین اندیشه هایی به توصیه فیلسوفانی چون کارنپ استفاده از زبان شعر و یا نثر مسجع بهتر است.

آیا شما فرآیند خاصی برای نگارش شعر دارید؟

فرایند خاص که نه، معمولا یک بیت به طور ناگهانی به ذهن می آید و بر اساس آن قافیه و وزن بیت های بعدی را جور می‌کنم‌ . به خاطر عدم تسلط بر وزن و عروض به صورت فنی ، بنده به صورت شهودی وزن شعر را می سازم که گاه با وزن های متداول ناساز بوده و مورد نقد دوستان اهل فن قرار می‌گیرد اما چون ارائه محتوا را بر تنظیم فرم مقدم میدانم خسارت فرم را می‌پذیرم.

طرح موضوعات در شعر برای شما چقدر اهمیت دارد؟ آیا موضوعاتی خاصی را ترجیح می‌دهید؟

به محض اینکه موضوع بدیع یا چالش انگیزی پیش می آید تمام ذهنم معطوف به انعکاس آن در قالب شعر می شود‌. به خصوص موضوعاتی که کمی چالشی و تفکر انگیز باشند. موضوعاتی مثل ستودن یک ویژگی خاص در معشوق:
دو جامی از عسل در آن دو چشم ناب خود داری
کجا مستان توانند از شراب ناب، خودداری

یک کلنجار شخصی:
تعبیه شد به دلم نیک درونت بنگر
گره خورد کار تو از خویش نه از جای دگر

آنچنان گیر کمی زیر و زبر افتادی
که سرت جز به هوایی نرود جای دگر

یا نمود اهمیت یک مسئله لاینحل فلسفی مثل جبر و اختیار :
اختیاری کم و جبری است کلان قسمت ما
بهر جبر، خوف جزایی نباشد، میمون!

“عاقلان نقطه پرگار وجودند ولی”
مرکز و حاشیه را فرق نباشد، میمون

چگونه با نقدها و انتقادات به شعر خود برخورد می‌کنید؟

بنده خودم را کار آموز و نو سالک شعر میدانم و دربرابر نقد هایی که بر وزن و عروض گرفته می شود تسلیم هستم و از طرفی اگر توانایی اصلاح را در خود نبینم، کل شعر را محذوف میدانم .

شعر در معرض تغییرات جامعه و فرهنگ قرار دارد. آیا شما تأثیرات تغییرات اجتماعی و فرهنگی را در شعر خود احساس می‌کنید؟

در درجه اول بحث علم: یک بخش اعظم از آنچه امروز آن را تخیل شاعرانه می‌شناسیم جزء علم آن زمان بوده، مثلا سعدی می گوید: “مهرم به جان رسید و به عیوق بر شدم” عیوق ستاره قطبی است و گمان این بوده که قطرات آب تا آنجا بالا می روند. اینجا سعدی یک باور علمی را به شعر کشیده و باورهای علمی در آن زمان – پیش از مدرن – با شهود و ادراک انسان هم سنگ بودند اما امروز فیزیک کوانتوم و یا حتی قوانین فیزیک نیوتنی مثل “اینرسی” یا “قانون برنولی” با شهود ما نه تنها متنافر که گاه متضاد هستند با این حال سعی کرده ام آنها را در شعرها بگنجانم مثل این ابیات:
چون به ابروی کج ات ثقل جهان شد منظوم
هر قناسی، به جعد تو چه موزون شده است

این بیت اشاره به انحنای مکان و ارتباط آن با جرم است .

نور چشم ات دل من برد و جوان برگرداند
این نه انگار که بر عمر من افزون شده است

یا این بیت به معمای دوقلوها در نسبیت اشاره دارد.

انبساطی است مداوم، بعد آن بانگ عظیم
بهر مظروف تو این ظرف چه افزون شده است

یا این بیت به انبساط دائمی جهان پس از مهبانگ.

با این همه تا توضیحاتی پشت آن نباشد برای مخاطب فیزیکدان هم این ابیات نامفهوم است.
مسئله دیگر واژگان لاتین وارد شده به زبان فارسی است که گنجاندن آنها در شعر به خاطر تفاوت تعداد سیلاب یا پشت سر هم آمدن واج های صامت، ایجاد وزن در شعر فارسی را مشکل و گاه غیر ممکن است.

شاعری که شما را الهام می‌دهد و تأثیرگذار بر شعرتان بوده است، کیست؟

زندگی ما با حافظ است. ما تجربه شاعری حافظ را بسط می دهیم نه اینکه چیزی بر آن بیفزاییم بلکه با الهام از او خود را باز می آفرینیم و با سرودن ابیاتی در باغستانی که او مهیا کرده نفس میکشیم. مهم ترین وجه شاعرانگی حافظ رندی است . رندی چند وجهی است یک وجه نقد زمانه یک وجه در لحظه زیستن یک وجه گلاویز شدن با خدا و یک وجه آن رسوایی طلبی است. در روزگار ما وجوهی مثل گلاویز شدن با خدا و نقد زمانه پر رنگ تر است. از طرفی استفاده از استعاره ها و تشبیهات و کلا فرم غزل حافظ به عنوان کامل ترین فرم شعر فارسی غایت القصوای شعرا است.

شما با چالش‌هایی در نوشتن شعر مواجه شده‌اید؟ اگر بله، لطفاً به آن‌ها بپردازید.
بله بسیار !! جور نشدن قافیه ، کم آوردن کلمات در بیان منظور، به هم خوردن وزن در وسط شعر و اصلا عدم دستیابی به وزن و قافیه مناسب برای بیان یک مفهوم در چندین بیت به طوریکه حق مطلب ادا شود‌.

آیا از ابزارها و تکنیک‌های خاصی در نوشتن شعر استفاده می‌کنید؟

گاهی برای یافتن قافیه سرچ میکنم یا گاهی وزن را توسط هوش مصنوعی چک میکنم‌.

چه نکاتی را برای شاعران جوان توصیه می‌کنید؟
خود بنده شاعر تازه کار هستم!!

آیا شما در هنگام نوشتن شعرهای خود، خواننده‌های خاصی را در نظر می‌گیرید؟
شاید در حالت عادی و فضای حاکم بودن عقلانیت این حرف گزاف باشد اما مخاطب شعر باید کل تاریخ باشد، درباره حافظ عرض کردم:
فاتح دوران توئی حافظ دّر گران
شعر تو بر تارک و در خاک روی دلبران

و به پاس خواجوی کرمانی گفتم:
خاتم حکم ستاره ناوک ناز فلک
فتح تاریخ است وعده، منتهای شاعری

آیا در نوشتن شعر از تجربیات شخصی خود استفاده می‌کنید؟
تمام موضوعیت شعر تجربیات شخصی شاعر است. نه لزوما حسب حال نویسی اما تأویل حال خود یا تجربه زیسته در قالب شعر و نگریستن از بیرون و دوباره به آن، کار شاعری است‌

شاعران برای بیان احساسات و افکار خود از زبان شعر استفاده می‌کنند. آیا شما نیز این را تجربه کرده‌اید؟

در بندهای قبل عرض کردم . بله دقیقا

آیا از شعر برای بیان انتقادات اجتماعی استفاده می‌کنید؟
خیر فقط احوالات شخصی، چون انتقاد اجتماعی امری گذرا و بسته به تفسیر شخص از کلیت زندگی است. مصطفی ملکیان نکته ای درباره شریعتی دارد به این مضمون که :
شریعتی گفت نوشته های من سه دسته اند: تفسیر مسائل روز، اسلام شناسی و کویریّات. تفسیر مسائل روز که با گذر زمان بلاموضوع می شود، کویریّات هم احوالات شخصی است و به درد کسی نخواهد خورد اما اسلام شناسی خواهد ماند. اما امروز اگر حرفی از شریعتی هست و اثری خوانده می شود همان کویریات است.
لذا اگر مخاطب شعر تاریخ باشد موضوع شعر احوالات شخصی و چالش ها و دغدغه های فلسفی انفسی است. البته ممکن است یک مشکل اجتماعی آنقدر اثر عمیقی روی شاعر بگذارد که ناخودآگاه به صورت یک مسئله شخصی در شعر متجلی شود.

اگر بخواهید شعر خود را با سه کلمه توصیف کنید، این کلمات چه خواهند بود؟

فرم فدای محتوا

صحبت پایانی برای مخاطبان حوزه مشق:

با شاعران درد
شاعر…
شاعر نفرین شده است نه از این حیث که شعر می گوید، شاعر بخاطر تخیّل جهانی به غیر از “نظام احسن” ملعون است، و سزای آن دیدن تصاویر خوابهایش در واقعیت است، تصاویری تخیّلی در برابر چشم و دریافتن خود در میان تخیّلی ملموس و این وحشتناک است زیرا فصل مشترک او با جهان از بین رفته پس شاعری، بیماری است.
شعر…
شعر پیش از آنکه در کلام متجلی شود بر روح شاعر عارض شده است. اغلب شاعر ها در زندگی شخصی بدبخت، شکست خورده، فرودست، بیچاره، فقیر و خلاصه جمیع فلاکت ها را می کشند. آنقدر زندگی فشار می آورد که یادشان بیفتد شاعرند. اما هستند کسانی که فلاکت بکشند اما آرزوی فرج و امید گشایش آنان را سرپا می کنند یا عده‌ای از سر ایمان دینی صبوری می کنند یا عده ای عصیان می کنند اما شاعر روایت می کند .
غزل…
غزل میراث شاعری است اما رسالت شاعری نیست. غزل های بعد از حافظ چون دخیل هایی به ضریح مقدسی هستند که هرچند متصل اند اما جزئی از ضریح نیستند. برای بسط تجربه شاعریِ حافظ، غزل گفتن چاره نیست . جان شعر حافظ بخش خردی: تخیّل و بخش کلانی: رندی است.
رندی…
رندی به طور بسیار مختصر رستن از تفکر قالبی و نقد آن، اعتراف به ضعف های انسانی شاعر از جمله عدم عملگرا بودن، تحسین رستن از قیل و قال دنیا و دریافت لذت تجربه و در لحظه زیستن است . رند از یک سو دلباخته ایمان و از سوی دیگر درگیر خط و خال دلبر است از این رو گناهکار نادم آن هم دائم النادم اما توبه و ترک گناه ندارد.
سلک…
غزل و تکرار یک قافیه و اصرار بر گرد آوردن معنی حول آن و هماهنگ کردن ریتم با وزن آن ریاضت کشیدن در سلک رندی است اما برای بسط تجربه شاعری نتیجه چیزی فراتر از غزل باید باشد.
عشق…
شاعرِعاشق خود را برای معشوق می آفریند آن هم در شعر. شاعری که نعت زیبایی بصری معشوق را می گوید برای دست یابی به او یا حداقل احساس شایستگی چنین دستاوردی، دنبال چیزی برابر در کفه ترازوی مواجهه با معشوق است.
من…
تجربه زیسته، کمی نوک زدن به فلسفه، دست و پا زدن در مهندسی و اصفهان! مرا قلقلک داد تا در هوای شاعری تنفس کنم و خود را – نه شعر را- بسط دهم:
من به جرم لمس هستی این چنینم متهم
چون کشیدم جان عالم را به زنجیر قلم

نیست فصل مشترک بین من و دنیای من
پر شده دنیا ز من، من مملو گشتم از عدم

خوابهایم را بدیدم رو به رو با چشم سر
سوز و سازی آفریدم، بیت هایی زیر و بم

راوی طنّاز این درد تراژیک چون شدم
میخ لذت میزنم گاهی و گاهی نعل غم

سلک رندی را سبک بال و رها طی میکنم
شکوه ای در جان ناقابل ندارم از الم

من ندانم منشا این حس و حال شاعری
بود دستاری نهان و گشت اینک بر عَلَم

شاعران هرچند ملعون اند و مفلوک و حقیر
در ضمیر آئینه اسکندرند و جام جم

 

 

 

 

 

از قلم تا جاودانگی… با شما!
انتشارات حوزه مشق با عشق به کتاب و باور به استعدادهای این مرز و بوم فعالیت می‌کند. ما به جای ساختن کتاب‌های سطحی، به خلق آثار ماندگار و حمایت از نویسندگان و شاعران عزیزمان افتخار می‌کنیم. هر نقدی که از روی خیرخواهی و سازندگی باشد، گوش جان می‌سپاریم؛و با قدرت به مسیرمان ادامه می‌دهیم.

خدمات ما شامل چاپ کتاب‌های شعر، داستان، رمان، دلنوشته، کتاب کودک، ترجمه و تبدیل پایان‌نامه به کتاب است.

انتشارات حوزه مشق؛ جایی برای رویش، قلم و جاودانگی.

https://hozeyemashgh.ir

۰۹۳۹۳۳۵۳۰۰۹

۰۹۱۹۱۵۷۰۹۳۶

#چاپ_داستان #چاپ_شعر #چاپ_رمان #داستان #شعر #رمان #شاعر #نویسنده #چاپ_کتاب #فردین_احمدی #حوزه_مشق #انتشارات_حوزه_مشق #نویسنده #محقق #پژوهشگر #مترجم #ایران #قلم #کتاب #ادبیات #فرهنگ #هنر

Author Image
فردین احمدی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آیا کتابی در دست نوشتن یا آماده ی چاپ دارید ؟
موضوع کتاب شما چیست ؟
چرا چاپ کتاب در حال حاضر برای شما مهم است؟
کتاب شما حدودا چند صفحه است ؟
برای چاپ کتاب خود چه خدماتی نیاز دارید ؟
برای چاپ کتاب خود حاضرید چه میزان سرمایه گذاری ‌کنید؟
چه زمانی می خواهید چاپ کتاب را آغاز کنید ؟