گفت و گو با هنرمندان

گفت و گو با سمانه امینیان از نویسندگان انتشارات حوزه مشق

سوالات مصاحبه با نویسنده داستان

لطفا خودتان را برای مخاطبان مجموعه بزرگ حوزه مشق معرفی کنید:

من سمانه امینیان متولد ۱۳۶۹هستم. دو فرزند دارم و متاهل هستم.

چه چیزی شما را به نوشتن داستان علاقه‌مند کرده است و چگونه شروع کرده‌اید؟

نوشتن برای من در سال ۱۳۹۵ آغاز شد، زمانی که نیاز عمیقی در درونم احساس کردم؛ نیازی به بیان آنچه نمی‌توانستم به زبان بیاورم. شخصیت درونگرای من همیشه جایی برای سکوت و تأمل داشت، اما قلم به من اجازه داد این سکوت را بشکنم و جهانی از احساسات و افکارم را خلق کنم.
در ابتدا، نوشتن برایم مثل یک سفر خیالی بود؛ شخصیت‌هایی می‌ساختم تا در دنیای ذهنی‌ام با آن‌ها زندگی کنم و تجربه‌هایی را که شاید در واقعیت دست‌نیافتنی بود، از سر بگذرانم. همان‌طور که ویرجینیا وولف می‌گوید:
‘هر راز نهفته‌ای که نمی‌توانیم با دیگران در میان بگذاریم، روزی می‌تواند سرچشمه‌ی یک داستان شود.’ این جمله همیشه با من بوده و مرا تشویق کرده است که جسارت داشته باشم و تخیل و احساساتم را روی کاغذ بیاورم.
جایی در این مسیر بود که متوجه شدم نوشتن برای من فراتر از یک تفریح است؛ نوشتن تبدیل به یک راه برای کشف خودم شد، همان‌طور که تولستوی می‌گوید:
‘ما می‌نویسیم تا خودمان را بهتر بشناسیم.’ هر خطی که نوشتم، هر شخصیتی که خلق کردم، بخشی از من بود که برای اولین بار خودش را آشکار می‌کرد. این روند هنوز هم ادامه دارد، چون نوشتن برای من هیچ‌وقت صرفاً خلق داستان نبوده؛ بلکه گفت‌وگویی عمیق با خودم و دنیا است.

آیا داستان‌نویسی برای شما یک هدف بلندمدت است یا یک هنر عاشقانه؟

برای من داستان‌نویسی ابتدا یک عشق بود. وقتی شروع به نوشتن کردم، احساس کردم که این تنها راهی است که می‌توانم تمام فکرها و رویاهایم را به دنیای بیرون منتقل کنم. نوشتن به نوعی برای من مثل یک وسیله بود که می‌توانستم دنیای ذهنی خودم را واقعی کنم. اما کم‌کم این عشق به هدفی تبدیل شد؛ هدفی که می‌خواستم از آن برای بیان چیزی عمیق‌تر و ارزشمندتر استفاده کنم.
همان‌طور که ارنست همینگوی گفته،
‘نویسندگی هیچ‌وقت به‌عنوان یک انتخاب نبود، بلکه یک ضرورت بود.’ من هم حس می‌کنم نوشتن برای من یک نیاز شد. این نیاز باعث شد که داستان‌نویسی نه تنها برای من یک هنر عاشقانه باشد، بلکه به هدفی تبدیل شد که به آن تعهد پیدا کردم و همچنان ادامه می‌دهم.

چه عواملی در انتخاب شما برای نوشتن داستان‌ها مؤثر بوده‌اند؟

انتخاب من برای نوشتن داستان‌ها به دلیل ذهن خیال‌پرداز و شخصیتم که بیشتر درونگراست، بوده. همیشه دنیای درونی‌ام پر از افکار و تصورات بود که نیاز داشتم به شکلی بیان‌شان کنم. این رویاها و احساسات برای من تبدیل به داستان شدند، جایی که می‌توانستم آزادانه همه آنچه در ذهنم است را به اشتراک بگذارم.

فرآیند نوشتن داستان برای شما چگونه است؟ آیا روش خاصی برای طراحی داستان، توسعه شخصیت‌ها و ساختاردهی داستان دارید؟

فرآیند نوشتن برای من بیشتر شبیه یک سفر درونیه. معمولاً با یک تصویر یا احساسی شروع می‌کنم که توی ذهنم می‌چرخه و نمی‌تونم ازش راحت بشم. این احساسات یا تصاویر به مرور زمان داستان رو شکل می‌دن و من رو به دنیای جدیدی می‌برن. جالب اینجاست که گاهی یک جمله، یک خبر یا یک اتفاق ساده توی اطرافم باعث می‌شه که این داستان‌ها شروع بشن. این لحظات، برای من به‌نوعی دروازه‌ای به دنیای تخیل و خلق داستان‌ها هستند.
برای طراحی داستان، بیشتر به غریزه و تخیل خودم می‌سپارم و خیلی به جزئیات فکر نمی‌کنم. شخصیت‌ها به‌طور طبیعی از دل این تصاویر و احساسات بیرون می‌آیند. چون خودم آدمی درونگرا هستم، شخصیت‌ها هم معمولاً پیچیده و عاطفی هستند. برای من، مهم اینه که شخصیت‌ها رو بشناسم و بفهمم چه چیزی در درونشونه، چون خیلی وقت‌ها قبل از اینکه داستان کامل بشه، خود شخصیت‌ها شروع به حرف زدن می‌کنن.
در مورد ساختار داستان، معمولاً دنبال قالب‌های خیلی خشک و مشخص نمی‌روم. داستان خودش مسیرش رو پیدا می‌کنه و من هم می‌ذارم شخصیت‌ها و اتفاقات طبیعی پیش برن. اینجا هیچ چیزی اجباری نیست؛ فقط اجازه می‌دم که داستان خودش به جلو بره و اتفاقات خود به خود شکل بگیرند.

آیا تجربیات شخصی خود را در داستان‌هایتان استفاده می‌کنید؟ اگر بله، لطفاً توضیح دهید.

بله، توی تمام رمان‌هایم همیشه ردی از خودم هست. برای من نوشتن یک فرصت است که بتونم بخشی از احساسات و تجربیات خودم رو توی داستان‌ها و شخصیت‌ها بریزم. وقتی می‌نویسم، سعی می‌کنم قسمتی از خودم رو در وجود یک شخصیت قرار بدم، چیزی که شاید در زندگی واقعی نتونم راحت بیانش کنم.
نوشتن برام مثل یک گفت‌وگوی درونیه. شخصیت‌ها هم این‌جا کمک می‌کنند که بتونم با بخشی از خودم روبه‌رو بشم و اون رو بهتر درک کنم. به نوعی، داستان‌ها برای من فقط داستان نیستند، بلکه راهی هستند که می‌تونم چیزهایی که در دلم هست رو از این طریق بیان کنم.

 

و از طرفی، همیشه سعی می‌کنم داستان‌هایی رو انتخاب کنم که حرفی برای گفتن داشته باشند. دوست دارم داستان‌هایی بنویسم که نه تنها سرگرم‌کننده باشند، بلکه بتونن فکری، احساسی یا حتی تغییری در مخاطب ایجاد کنن. به نظرم هر داستان باید پیامی داشته باشه؛ چیزی که باعث بشه خواننده وقتی کتاب رو می‌بنده، با خودش فکر کنه و این داستان برایش معنادار باشه.
داستان‌هایی که تاکنون نوشته‌اید، کدامشان بیشترین تأثیر را بر خوانندگان داشته‌اند و چرا؟

تا الان سه داستان نوشتم که دو تا از اون‌ها رو در فضای مجازی منتشر کردم و یکی دیگه در صف انتشار هست. در تمام رمان‌هایم سعی کردم داستان‌ها به بهترین شکل ممکن تاثیرگذار و باورپذیر باشند. اما بیشتر از همه، رمان کوتاه یانار بیشترین بازخورد رو از خوانندگان گرفته. این داستان به شدت بحث‌برانگیز بود و واکنش‌ها بهش دوگانه بود؛ یا خیلی‌ها اون رو دوست داشتن یا خیلی قاطعانه نقدش کردن. یانار برای من یه اثر خاص و عزیزه، چون عمیق‌ترین زخمی که از نوشتن خوردم رو توی این داستان گذاشتم.
رمان دیگری که در صف انتشار دارم، به نام
شیدایی در برزخ، هم برای من زیبایی خاصی داره. چون حرف‌های زیادی رو در دل خودش پنهان کرده و مطمئنم که خیلی‌ها با اون همزادپنداری خواهند کرد. این رمان پر از احساسات و درگیری‌های درونی‌یه که به نظرم هر کسی می‌تونه قسمتی از خودش رو توی اون پیدا کنه.
و از طرفی، همیشه سعی می‌کنم داستان‌هایی رو انتخاب کنم که حرفی برای گفتن داشته باشند. دوست دارم داستان‌هایی بنویسم که نه تنها سرگرم‌کننده باشند، بلکه بتونن فکری، احساسی یا حتی تغییری در مخاطب ایجاد کنن. به نظرم هر داستان باید پیامی داشته باشه؛ چیزی که باعث بشه خواننده وقتی کتاب رو می‌بنده، با خودش فکر کنه و این داستان برایش معنادار باشه.

 

آیا داستان‌هایتان هدفی خاص دارند؟ آیا قصد ترغیب خوانندگان به تفکر، تأمل یا تأثر را دارید؟
قطعا هدف خاصی دارم. من فقط داستان نمی‌نویسم که خواننده رو جذب کنم، بلکه بیشتر از همه سعی می‌کنم خودم با نوشتن هر داستان، یک زندگی رو تجربه کنم. داستان‌ها برای من به نوعی یک سفر درونی هستند که از طریق اون‌ها به درک عمیق‌تری از احساسات و تجربیات انسانی می‌رسم. درست است که همه زندگی‌ها به پایان خوشی نمی‌رسند، اما از هر کدامشون می‌شه درس‌های بزرگی گرفت. برای من، هدف اینه که داستان‌ها به خواننده این امکان رو بدن که به فکر فرو بره، تأمل کنه و شاید به چیزی در درون خودش پی ببره.
همونطور که
ویکتور هوگو می‌گه: ‘داستان‌ها از دل حقیقت می‌آیند، حتی اگر حقیقتی تلخ و غیرقابل باور باشد. هدف از نوشتن، نه فقط سرگرم کردن، بلکه تحریک فکر و بیدار کردن احساسات است.’ این جمله برای من یک راهنما بوده تا هر داستانم به یک سفر احساسی و فکری برای خودم و خوانندگان تبدیل بشه.

چگونه موضوعات جدید را برای داستان‌هایتان انتخاب می‌کنید؟ آیا موضوعات خاصی را ترجیح می‌دهید؟

معمولاً شخصیت‌ها ابتدا برام شکل می‌گیرند و بعد از آن، داستان حول همون شخصیت‌ها ساخته می‌شود. من اول از همه به ویژگی‌ها و درون‌مایه‌های یک شخصیت توجه می‌کنم و بعد برای اون شخصیت، یک داستان می‌سازم که به بهترین شکل داستانش رو روایت کنه. در واقع، هر شخصیت برام دنیای خاص خودش رو داره و من سعی می‌کنم از طریق اون‌ها یک داستان منحصر به فرد بسازم.
به طور کلی، بیشتر داستان‌های من درباره زنانه و مختص بانوان سرزمینم هست. در این داستان‌ها، سعی می‌کنم به زنان زخم‌خورده و آسیب‌دیده بپردازم و داستان‌هایی بنویسم که با احساسات و تجربیات واقعی اون‌ها هم‌ذات‌پنداری داشته باشه. می‌خوام با نوشتن این داستان‌ها، صدای زنانی باشم که شاید صدای‌شون در دنیای واقعی شنیده نشه، اما در دنیای داستان‌هاشون، هرکدام از اون‌ها قدرت بیان و حضور دارند.

چگونه با نقدها و بازخوردهایی که درباره داستان‌هایتان دریافت می‌کنید، برخورد می‌کنید؟

برای من، بازخوردها و نقدها همیشه قابل احترام هستند. به خصوص برای رمان یانار که بازخوردهای زیادی دریافت کردم؛ هم بازخوردهای مثبت و هم نقدهای بسیار تند. من به هر دو نوع بازخورد احترام می‌ذارم چون هر کدومشون یه دیدگاه متفاوت به من می‌دن. در برخورد با نقدهای منفی، سعی می‌کنم جنبه‌های سازنده‌ی اون‌ها رو پیدا کنم و از اون‌ها برای رشد و بهبود کارم استفاده کنم. هر نقد، حتی اگر تند باشه، می‌تونه به من کمک کنه که به کارم نگاه بهتری داشته باشم و قوی‌تر بشم. در نهایت، من از هر بازخوردی که دریافت می‌کنم، به عنوان یک فرصت برای یادگیری و پیشرفت استفاده می‌کنم.

آیا همکاری با سایر نویسندگان یا ویراستاران برای شما جذاب است؟

بله، همکاری با سایر نویسندگان و ویراستاران برای من بسیار جذاب است. من خوشبختانه دوستان و همکاران فوق‌العاده‌ای دارم که هر کدام از آنها به نوعی برای من یک الگو هستند. واقعاً افتخار می‌کنم که با این افراد همکاری دارم و از حضورشون در کنار خودم بهره‌مند می‌شم. خداروشکر می‌کنم که در این مسیر افراد با انگیزه و باهوشی رو می‌شناسم که نه تنها می‌توانم از تجربیاتشون بیاموزم، بلکه همکاری با آن‌ها همیشه منبع الهام و رشد برای من بوده. برای من، این همکاری‌ها بیشتر از یک شراکت کاری، یک فرصت یادگیری و پیشرفت در کنار آدم‌هایی است که هر کدام به نوعی مرا به جلو می‌برند.

 

آیا از تکنیک‌ها و روش‌های خاصی در نوشتن داستان استفاده می‌کنید؟

وقتی از من درباره متد و تکنیک نوشتنم می‌پرسند، معمولاً این‌طور توضیح می‌دهم:

برای من نوشتن با یک سؤال یا یک تصویر ذهنی آغاز می‌شود، چیزی که مرا به فکر وادار کند، مثل ‘اگر کسی با این موقعیت سخت روبه‌رو شود، چه می‌کند؟’ پس از آن، شخصیت‌ها را خلق می‌کنم؛ شخصیت‌هایی که احساسات، گذشته و انگیزه‌هایشان کاملاً واقعی و ملموس باشن.
موضوعات من معمولاً با مسائل پیچیده و حساس اجتماعی گره خوردن. به همین دلیل، قبل از نوشتن، تحقیق می‌کنم تا داستان‌هام علاوه بر عاطفی بودن، به واقعیت نزدیک باشند. در کنار این تلاش می‌کنم با توصیف‌های دقیق و جزئیات زنده صحنه‌ها را به گونه‌ای بسازم که مخاطب بتواند آن را حس و تصور کند.
از نظر ساختار معمولاً ترکیبی از روایت خطی و فلاش‌بک را به کار می‌برم تا عمق بیشتری به گذشته شخصیت‌ها و تأثیر آن بر حالشان بدهم. برایم مهم است که هر فصل داستان نقطه‌ای اوج داشته باشد تا خواننده را درگیر نگه دارم.
اما شاید مهم‌ترین بخش نوشتن من تمرکزم روی احساسات خواننده باشد. سعی می‌کنم داستان‌هایم نه‌تنها به فکر آن‌ها تلنگر بزند بلکه در قلبشان نیز جا باز کند. برای من نوشتن فرصتی است تا از طریق کلمات احساسات و روایت‌ها پلی به دنیای انسان‌ها بزنم.

چه نکاتی را به نویسندگان جوان توصیه می‌کنید که قصد داشته باشند داستان‌های خود را منتشر کنند؟

به نویسندگان جوانی که قصد انتشار داستان‌هایشان را دارند توصیه می‌کنم:
به داستانتان زمان بدهید: قبل از انتشار چند بار آن را بازنویسی و ویرایش کنید. داستان خوب نیاز به صبر و دقت دارد.
ناشر یا پلتفرم مناسب را پیدا کنید: تحقیق کنید و داستانتان را جایی بفرستید که با سبک و موضوع آن هماهنگ باشد.
به صدای خودتان اعتماد کنید: سعی نکنید شبیه دیگران بنویسید. چیزی که شما را متمایز می‌کند نگاه و قلم خاص شماست.
با رد شدن کنار بیایید: اگر کارتان رد شد آن را شخصی نکنید. این بخشی از مسیر نویسندگی است و می‌تواند به بهتر شدن شما کمک کند.
ارتباطات بسازید: در کارگاه‌ها و جمع‌های نویسندگی شرکت کنید یا داستان‌هایتان را در فضای مجازی به اشتراک بگذارید. دیده شدن زمان می‌برد اما ارزش تلاش را دارد.
مهم‌تر از همه از نوشتن لذت ببرید و اجازه دهید داستان‌هایتان از دل شما بیرون بیایند.

 

آیا در هنگام نوشتن، هدفمندی خاصی در نظر دارید؟
بله در هنگام نوشتن همیشه یک هدف خاص در ذهن دارم. نوشتن برای من صرفاً یک فعالیت خلاقانه نیست؛ بلکه راهی است برای انتقال احساسات و پیام‌هایی که در درونم دارم. هر داستانی که می‌نویسم، به نوعی تلاشی است برای کاوش در عمق احساسات انسانی و به اشتراک گذاشتن آن‌ها با خواننده. هدف من این است که داستان‌هایم فراتر از یک روایت ساده باشند؛ می‌خواهم خواننده با شخصیت‌ها هم‌دلی کند، در دنیای آن‌ها غرق شود و شاید در نهایت چیزی جدید درباره خودش یا دنیای اطرافش کشف کند.
هر رمان یا داستان برای من یک سفر است که از دل آن به جایی می‌روم که شاید در زندگی روزمره نمی‌توانم بروم. بنابراین، هدف من این است که خواننده پس از خواندن داستان نه تنها داستان را به یاد بیاورد بلکه چیزی از آن در درونش باقی بماند؛ چیزی که به او کمک کند تا با نگاه جدیدتری به زندگی و احساساتش نگاه کند.


آیا از نویسندگان دیگر برای الهام‌گیری استفاده می‌کنید؟

بله، قطعاً از نویسندگان بزرگ برای الهام‌گیری استفاده می‌کنم. دو نویسنده‌ای که همیشه برای من منبع الهام بوده‌اند ویلیام فاکنر و لئو تولستوی هستند.

ویلیام فاکنر با آثارش مثل صدای ویرانی که داستان‌هایی با لایه‌های عمیق انسانی و پیچیدگی‌های ذهنی شخصیت‌ها رو روایت می‌کنه، همیشه من رو تحت تأثیر قرار داده. همچنین تولستوی با اثرهایی مثل جنگ و صلح که به زیبایی روابط انسانی و درگیری‌های درونی شخصیت‌ها رو توصیف می‌کنه، به من یاد داده که چطور می‌شه عمیق‌تر به روحیات و احساسات شخصیت‌ها پرداخت.
این دو نویسنده با سبک خاص خودشون به من کمک کرده‌اند که در نوشتنم بیشتر به جزئیات و پیچیدگی‌های انسانی توجه کنم و داستان‌هایی بنویسم که برای خوانندگان واقعی و تاثیرگذار باشند.

چگونه با تغییرات جامعه و فرهنگ سازگار می شوید و آن‌ها را در داستان هایتان بازتاب می دهید؟

برای من، نوشتن به معنای بازتاب واقعیات جامعه است. جایی که تغییرات اجتماعی و فرهنگی همچون سیلابی در حال حرکت هستند. در چنین دنیای در حال تغییر هیچ‌چیز ثابت نیست و هر روز جنبه‌های جدیدی از زندگی نمایان می‌شود. در ایران امروز، با چالش‌ها و کشمکش‌هایی روبه‌رو هستیم که نه تنها فردیت ما را تحت تأثیر قرار می‌دهند، بلکه فرهنگ و ارزش‌هایمان را نیز به آزمون می‌کشند. در این شرایط من به عنوان نویسنده، نمی‌تونم بی‌تفاوت بمونم. این تغییرات به من این فرصت را می‌دهند که با دقت و حساسیت، آن‌ها را در دل داستان‌هایم وارد کنم.
داستان‌های من در حقیقت به نوعی بازتاب درون جامعه‌ای هستند که در آن زندگی می‌کنیم، با تمامی پیچیدگی‌ها و تضادهایش. من بیشتر از هر چیز به صدای شخصیت‌هایی فکر می‌کنم که میان آزادی و محدودیت، سنت و مدرنیته، انتخاب و اجبار در حال جستجو هستند. به ویژه زنان این جامعه، که در لایه‌های مختلف زندگی با چالش‌های درونی و بیرونی دست و پنجه نرم می‌کنند. این چالش‌ها می‌توانند نه تنها عمیق‌ترین زخم‌ها بلکه بزرگ‌ترین درس‌ها را نیز به همراه داشته باشند.
نوشتن در این شرایط برای من بیشتر از یک کار هنری است؛ این یک مسئولیت است. مسئولیتی که من را ملزم می‌کند تا داستان‌هایی خلق کنم که در دل خود دغدغه‌های روزمره و آینده جامعه را حمل کنند. از این رو، هر داستان من نه فقط تلاشی برای روایت یک زندگی، بلکه یک دعوت به تأمل است؛ تأملی در اینکه چگونه می‌توان در میان همه تغییرات، حقیقت انسانی را پیدا کرد و به آن پایبند ماند.

در پایان می‌خواهم بگویم که نوشتن برای من چیزی بیشتر از یک هنر است. این یک سفر درونی است که با هر کلمه و جمله به دنیای پیچیده احساسات و تفکرات نزدیک‌تر می‌شوم. داستان‌هایی که می‌نویسم برای من نه تنها تلاش برای سرگرم کردن خواننده‌ها بلکه تلاشی است برای به اشتراک گذاشتن داستان‌های پنهانی که در دل هر جامعه‌ای به خصوص جامعه ما نهفته است.
من در داستان‌هایم سعی کرده‌ام شخصیت‌هایی خلق کنم که نماینده تجربیات واقعی و درونی افراد جامعه باشند به ویژه زنانی که در دنیای پر از چالش و تضادهای اجتماعی، همچنان در جستجوی هویت و آزادی خود هستند. این شخصیت‌ها نماد تمام کسانی هستند که با سختی‌ها دست و پنجه نرم می‌کنند و شاید در ظاهر غرق در مشکلات باشند، اما در درون خود توانایی‌های بی‌نظیری دارند.
نوشتن برای من همیشه یک راه است برای بیشتر درک کردن دنیای اطرافم و در عین حال درک عمیق‌تری از انسان‌ها و احساساتشان. امیدوارم داستان‌هایم به خوانندگان این امکان را بدهد که به این مسائل فکر کنند و شاید حتی در زندگی خودشان، چیزی جدید پیدا کنند. من همیشه در نوشتنم به دنبال حقیقت و عمق هستم، و امیدوارم که این مسیر ادامه‌دار باشد و شما هم همراه من در این سفر باشید.
در نهایت، از نشر عزیز و همچنین حوزه مشق که این فرصت رو برای من فراهم کردند تا حرفام و داستان‌هام رو با شما عزیزان به اشتراک بذارم، خیلی تشکر می‌کنم. حمایت شما خیلی برای من مهمه و باعث میشه داستان‌هایم به زندگی خودشون ادامه بدن. از این که همراه من در این مسیر هستید و این امکان رو به من دادید که صدای خودم رو به گوش شما برسونم، واقعا سپاسگزارم. امیدوارم این همکاری‌ها ادامه پیدا کنه و همیشه با هم بتونیم داستان‌های بیشتری خلق کنیم.

 

 

 

 

از قلم تا جاودانگی… با شما!
انتشارات حوزه مشق با عشق به کتاب و باور به استعدادهای این مرز و بوم فعالیت می‌کند. ما به جای ساختن کتاب‌های سطحی، به خلق آثار ماندگار و حمایت از نویسندگان و شاعران عزیزمان افتخار می‌کنیم. هر نقدی که از روی خیرخواهی و سازندگی باشد، گوش جان می‌سپاریم؛و با قدرت به مسیرمان ادامه می‌دهیم.

خدمات ما شامل چاپ کتاب‌های شعر، داستان، رمان، دلنوشته، کتاب کودک، ترجمه و تبدیل پایان‌نامه به کتاب است.

انتشارات حوزه مشق؛ جایی برای رویش، قلم و جاودانگی.

https://hozeyemashgh.ir

۰۹۳۹۳۳۵۳۰۰۹

۰۹۱۹۱۵۷۰۹۳۶

#چاپ_داستان #چاپ_شعر #چاپ_رمان #داستان #شعر #رمان #شاعر #نویسنده #چاپ_کتاب #فردین_احمدی #حوزه_مشق #انتشارات_حوزه_مشق #نویسنده #محقق #پژوهشگر #مترجم #ایران #قلم #کتاب #ادبیات #فرهنگ #هنر

 

 

 

Author Image
فردین احمدی

2 thoughts on “گفت و گو با سمانه امینیان از نویسندگان انتشارات حوزه مشق

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آیا کتابی در دست نوشتن یا آماده ی چاپ دارید ؟
موضوع کتاب شما چیست ؟
چرا چاپ کتاب در حال حاضر برای شما مهم است؟
کتاب شما حدودا چند صفحه است ؟
برای چاپ کتاب خود چه خدماتی نیاز دارید ؟
برای چاپ کتاب خود حاضرید چه میزان سرمایه گذاری ‌کنید؟
چه زمانی می خواهید چاپ کتاب را آغاز کنید ؟