کشف استعداد برتر

به نام خدای حسین نانی به قیمت جان روایتی انسانی از مقاومت در حصار محاصره و سکوت جهانی نان، در ساده‌ترین معنایش، تجسم حیات است. اما در غزه، جایی که جنگ و محاصره، همه‌ی سازوکارهای بقا را فلج کرده، نان دیگر صرفاً خوراک نیست؛ نان، روایت زنده‌ی انسانیتی‌ است که زیر فشار مرگ، همچنان زنده مانده است. در دل خانه‌هایی که به تلی از خاکستر بدل شده‌اند، در خیابان‌هایی که با صدای انفجار به لرزه می‌افتند، نان، معنایی فراتر می‌یابد؛ نان، بارقه‌ی زندگی است در میان ویرانی، فریادی خاموش از درون شکم‌های گرسنه، که می‌گوید: «ما هنوز هستیم.» در شرایطی...

  شاخسار مرگ سیروان پشت عینک دو بعدی خودش، گندمزار مرگ ماهی داخل حوض را سرک می‌کشید. فانوس نیمه شب سکته زده را از هیزم های نیمه خیس خورده ی مزرعه بیرون میکشید و به اندوهبار روی بام خانه های مشکین شهر، خیره میشد. چریغ آفتاب، زنگوله های گوسفند را آویزان میکرد به لب در و تا شب، سراغ نیششان نمی رفت. کلاهک نیمه لیز خورده ی مدرنیسم کج کرده توسط باد را بر سرش میگذاشت و پناهنده میشد به ناکجاآباد چراگاه!! سیروان کاسه آبگوشت با ماست رو هورت میکشید و نم نم باران را به چشم میدید و از...