شعری از مسعود آزادبخت تقدیم به «شهید محسن فخری زاده»
نام شعر: حرفِ اشعار هر درختی منتظر، شاخ پندارش شکست ریشه ها در دستِ باد، چوبِ افکارش شکست در سکوت این جهان، می زند فریاد مرگ تا نوا باشد سکوت، سازی از تارش شکست ما که شب بی دلهره، سر به بالین می نهیم در فلسطین دیده ای، هر گُل از خارش شکست محسن از دانش بگفت، هسته ای شد خودکفا جان فدا کرد او ولی، دشمن و یارش شکست دشمنان در خانه اش، هر کدام آتش زدند بی بیِ انسان کشی، قلب تبدارش شکست حرف اگر ابری شود، نقش محسن می زند روی هر برگی جدا، حرفِ اشعارش شکست...