گفت و گو با هنرمندان

گفت و گوی صمیمی با بانوی هنرمند رقیه ترکاشوند _نشر حوزه مشق

سوالات مصاحبه با نویسنده داستان

لطفا خودتان را برای مخاطبان مجموعه بزرگ حوزه مشق معرفی کنید:
سلام رقیه ترکاشوند هستم، متولد ۱۳۸۴/۱۲/۲ دانش‌ آموز سال آخر رشته‌ی علوم انسانی از همدان.

چه چیزی شما را به نوشتن داستان علاقه‌مند کرده است و چگونه شروع کرده‌اید؟
قلم و کاغذ رفیق‌های من هستند و نوشتن به من آرامش می‌دهد.
من خیلی اتفاقی و بدون هیچ برنامه‌‌ای وارد عرصه‌ی نویسندگی شدم. اولین متن خود را در سن ۱۰ سالگی نوشتم و مورد تشویق خانواده‌ام قرار گرفتم و همین باعث شد که من با آن سن کم متن‌های بیشتری بنویسم. آن زمان اصلا نمی‌دانستم نویسنده کیست و چگونه می‌شود که یک فرد نویسنده شود و تمام متن‌هایم دلی و برگرفته از احساساتم بودند. البته این را هم بگویم که من در آن سن برای نوشتن، هیچ اموزشی ندیده بودم و اصول نوشتن را هم رعایت نمی‌کردم. بعد از مدتی برای چند سال نوشتن را رها کردم تا آنکه در سال سوم راهنمایی، یعنی کلاس نهم دوباره شروع به نوشتن کردم. در آن روزها به دلیل شیوع کرونا و قرنطینه‌ی خانگی، زمان زیادی را در فضای مجازی سپری می‌کردم و همین باعث شد که من در گروه‌های ادبی بسیاری عضو شوم و بعدها هم خود گروه آوای قلم را که مجموعه‌ای از افراد هنرمند است ایجاد کردم. مدت زیادی را تمرین و مطالعه کردم و حال هم خود منتقد ادبی و مدرس نویسندگی و ویراستاری هستم. کتاب فریاد باران اثر چاپ شده‌ از من و دو دوست نویسنده‌ام، رقیه محمدی و نرگس احمدی است. داستان کودکی هم نوشته‌ام که در دست انتشارات است و مراحل قانونی‌اش را طی می‌کند و تا چند وقت دیگر به چاپ می‌رسد‌. این کتاب کودک تجربه‌ی متفاوتی برای من است زیرا برای اولین بار وارد دنیای کودکان شده‌ام. رمانی هم در حال تایپ دارم که احتمالا تا چندین ماه دیگر تمام می‌شود‌.

آیا داستان‌نویسی برای شما یک هدف بلندمدت است یا یک هنر عاشقانه؟
داستان نویسی برای من یک هنر عاشقانه و یک هدف بلند مدت است!
من همواره تمام تلاشم را برای پیشرفت در این زمینه می‌کنم و آنقدر به نوشتن علاقه دارم که بدون شک می‌توانم بگویم، هیچ وقت از نوشتن خسته نمی‌شوم.

چه عواملی در انتخاب شما برای نوشتن داستان‌ها مؤثر بوده‌اند؟
من نویسنده‌ای هستم که دلی می‌نویسم و در تمام نوشته‌هایم، روحیات و احساساتم بسیار موثر بوده و هستند و همچنین مشکلات اجتماعی در نوشته‌هایم تاثیر بسیاری دارند چرا که به عنوان یک نویسنده‌، این را وظیفه‌ی خود می‌دانم که در مورد مشکلات جامعه و مردمانم بنویسم.

فرآیند نوشتن داستان برای شما چگونه است؟ آیا روش خاصی برای طراحی داستان، توسعه شخصیت‌ها و ساختاردهی داستان دارید؟
من دلنوشته‌هایم را دلی می‌نویسم و هیچ برنامه‌ی از قبل تعیین شده‌ای ندارم اما برای نوشتن داستان، همیشه قبل از شروع، پیرنگ کارم را می‌نویسم. یعنی یک طرح اولیه از آغاز تا پایان داستانم آماده می‌کنم تا در روند نوشتن، موضوع را فراموش نکنم و به بن بست نخورم.
در ابتدا هم گفتم، نویسنده‌ای هستم که دلی و بر اساس روحیات و احساساتم می‌نویسم و با آنکه همیشه موضوع داستانم را از قبل به صورت پیرنگ آماده می‌کنم اما گاهی در روند داستان، اتفاقات جدیدی اضافه می‌کنم و گاهی هم بخشی از موضوع را تغییر می‌دهم.
برای توسعه‌ی شخصیت‌هایم هم باید بگویم که من همیشه سعی کرده‌ام شخصیتی را بسازم که خود بتوانم با آن شخصیت ارتباط برقرار کنم و گویی که خودِ شخصیت داستان هستم.
شخصیت‌هایم را طوری پرورش می‌دهم که هنگام خنده‌ی شخصیت داستانم، خود هم می‌خندم و هنگام گریه‌اش هم می‌گریم. من بر این باورم که نویسنده زمانی می‌تواند خواننده را به خنده یا گریه بیندازد که خود هنگام نوشتن، بخندد یا بگرید. اگر من که نویسنده‌ام نتوانم با شخصیت داستانم ارتباط برقرار کنم، قطعا خواننده هم نمی‌تواند!
تعداد کمی از نویسندگان تنها می‌نویسند که چیزی نوشته باشند اما من روی تک تک نوشته‌هایم دقت و با تمام صحنه‌های داستانم زندگی می‌کنم.

آیا تجربیات شخصی خود را در داستان‌هایتان استفاده می‌کنید؟ اگر بله، لطفاً توضیح دهید.
اینکه بخواهم یک داستان را کاملا بر اساس تجربیات زندگی خود بنویسم خیر، زیرا آن نوشته دیگر زاده‌ی تخیل منِ نویسنده نیست و یک زندگی‌نامه است اما این به معنای آن هم نیست که از تجربیات خود و دیگران استفاده نمی‌کنم!
بیشتر نوشته‌هایم در ژانر اجتماعی هستند و این طبیعی است که در داستان‌ها و نوشته‌هایم از تجربه‌ی افراد مختلف در طبقات مختلف اجتماعی و گاهی هم از تجربیات خود استفاده کنم اما هیچ گاه تمام داستانم را بر اساس تجربه‌ی خود یا دیگران ننوشته‌ام.

داستان‌هایی که تاکنون نوشته‌اید، کدامشان بیشترین تأثیر را بر خوانندگان داشته‌اند و چرا؟
داستانی که در حال حاضر می‌نویسم به گمانم طرفدار و تاثیرگذاری بیشتری دارد و افراد محدودی‌ هم که داستانم را خوانده‌اند این نظر را داده‌اند. کتاب فریاد باران هم تاثیر بسیاری روی خوانندگان داشت و بازخورد خیلی خوبی هم گرفت.

آیا داستان‌هایتان هدفی خاص دارند؟ آیا قصد ترغیب خوانندگان به تفکر، تأمل یا تأثر را دارید؟
قطعا که با هدف خاصی می‌نویسم و قصدم تاثیر گذاشتن روی خوانندگان و ترغیب‌ آن‌ها به تفکر است‌. حتی داستان کودکی هم که نوشته‌ام به منظور آموزش رفتار صحیح به کودکان است. اصلا هیچ کاری را بدون هدف نمی‌شود شروع کرد، هدف نباشد زندگی هم نمی‌شود کرد!

چگونه موضوعات جدید را برای داستان‌هایتان انتخاب می‌کنید؟ آیا موضوعات خاصی را ترجیح می‌دهید؟
بیشتر نوشته‌هایم را بر اساس اتفاقات جامعه و نگفته‌هایی که باید گفته شوند و یا تاکید شوند می‌نویسم. سعی می‌کنم موضوعاتم جذاب باشند و برای ایده‌ی داستان‌هایم مدت‌ها فکر و تحقیق می‌کنم تا چیزی را بنویسم که مفهوم و محتوای خوبی داشته باشد‌.

چگونه با نقدها و بازخوردهایی که درباره داستان‌هایتان دریافت می‌کنید، برخورد می‌کنید؟
از اینکه دیگران نوشته‌هایم را نقد کنند، خوشحال می‌شوم و اگر ایرادی داشته باشم سعی در برطرف کردنش می‌کنم و این را اطرافیان و دوستانی که با من در ارتباط هستند به خوبی می‌دانند.
بیشتر یادگیری من بر اساس نقد‌هایی بود که از نوشته‌هایم شد و اکنون هم به هنرجوهایم می‌گویم که به تمام نقد‌ها به خوبی دقت کنند و اگر صحیح بودند، از آن‌ها درس بگیرند.

آیا همکاری با سایر نویسندگان یا ویراستاران برای شما جذاب است؟
بله بسیار این کار را دوست دارم، کتاب فریاد باران هم که اولین اثر چاپ شده از من است، یک کتاب مشترک بین من و دو دوست عزیزم رقیه محمدی و نرگس احمدی است.

 

آیا از تکنیک‌ها و روش‌های خاصی در نوشتن داستان استفاده می‌کنید؟
من همیشه به هنرجوهایم هم گفته‌ام، نوشتن تنها یک ذهن خلاق می‌خواهد و یک قلم و کاغذ و کمی هم دانسته!
برای انجام هر کاری نیاز است که یک سری اصول را رعایت کنیم اما این‌ اصول‌ آنقدر‌ها سخت و پیچیده نیست.
من هم تکنیک خاصی ندارم و فقط اصول نوشتن را رعایت می‌کنم اما فرقی که من با بعضی از نویسنده‌ها دارم این است که از همان اول دلی شروع کردم و حال هم دلی می‌نویسم.
با خط به خط نوشته‌هایم زندگی می‌کنم و گاهی ساعت‌ها می‌گریم و گاهی هم می‌خندم. نکته‌ی مثبت من در نوشته‌هایم، ارتباط با کلمات و جملات است و حس آمیزی و فضاسازی خوبی که دارم.

چه نکاتی را به نویسندگان جوان توصیه می‌کنید که قصد داشته باشند داستان‌های خود را منتشر کنند؟
خلاق باشید و از نقد و شکست نترسید.
بسیاری گمان می‌کنند که اگر داستان یا نوشته‌ای از خود منتشر کنند و مورد نقد قرار بگیرند، یعنی کارشان خوب نبوده و توانایی لازم برای ادامه دادن ندارند و با همین افکار قبل از آنکه شروع کنند، کار را تمام می‌کنند!
شما باید نقد شوید، باید اثرتان رد شود و شکست بخورید تا بتوانید موفق شوید. تا شنا نکنید، شناگر نمی‌شوید حتی اگر تمام اصول شنا کردن را هم بلد باشید!
و اینکه سعی کنید اول برای دل خودتان بنویسد بعد خواننده.
خواننده خیلی مهم است اما تا زمانی که شما با نوشته‌ و داستانتان ارتباط برقرار نکنید، خواننده هم نمی‌تواند ارتباط برقرار کند.

آیا در هنگام نوشتن، هدفمندی خاصی در نظر دارید؟
هدف من اول آرامش گرفتن از نوشتن و دوم بیان یک مفهوم تاثیرگذار است. علاقه‌ی زیادی به گفتن نگفته‌ها دارم و همیشه سعی می‌کنم چیزی بنویسم که حرفی برای گفتن داشته باشد.

آیا از نویسندگان دیگر برای الهام‌گیری استفاده می‌کنید؟
بیشتر از اتفاقات اطرافم و واقعیت‌های دنیای زندگی‌ام الهام می‌گیرم و احساسم هم نقش مهمی در نوشتنم دارد.

چگونه با تغییرات جامعه و فرهنگ سازگار می شوید و آن‌ها را در داستان هایتان بازتاب می دهید؟
از آنجایی که کتاب‌ها قبل از چاپ حتما باید توسط ارشاد تایید شوند، لازم است طوری بنویسیم که نوشته‌ی‌مان مورد تایید قرار بگیرد. من هم تمام تلاشم را می‌کنم طوری بنویسم که نوشته‌هایم، هم مورد تایید خود باشند و هم افراد دیگر و سعی می‌کنم در تغییرات جامعه هم به شیوه‌ی درست آنچه را که باید، بنویسم. نویسنده بودن یعنی نگفته‌ها را نوشتن در هر شرایطی و این کمی سخت است اما وظیفه‌ی ما است.

صحبت پایانی برای مخاطبان حوزه مشق:
قبل از آنکه سخن پایانی را بگویم، تشکر می‌کنم از جناب آقای فردین احمدی و باقی عواملی که در انتشارات حوزه‌ی مشق فعالیت و از نویسندگان حمایت می‌کنند.
سخن پایانی هم اینکه من تلاش بسیاری کردم و بارها شکست خوردم، خیلی‌ها باورم نداشتند و خیلی وقت‌ها خسته شدم اما هر بار خدا دست‌هایم را گرفت و به راهی که باید می‌آمدم، هدایتم کرد و هنوز هم دست‌هایم را رها نکرده است.
پدر و مادرم هم در این مسیر بسیار حمایتم کردند و تنها کسانی بودند که از همان ابتدا باورم داشتند و دارند و من تا ابد دست بوسشان هستم.
این را هم به مخاطبان حوزه‌ی مشق می‌گویم، به خدا توکل کنید و از شروع کاری که درست است، نترسید. هیچ کاری آسان نیست اما سختی که بگذرد، طعم شیرین راحتی را می‌چشید. از شروع و نقد شدن نترسید و مطمئن باشید روزی به آن‌جایی که می‌خواهید، می‌رسید.
فقط خدا را فراموش نکنید و در همه حال وجدان کاری‌ داشته باشید.
این را هم یادتان باشد، هیچ وقت شروع نکرده، تمام نکنید!

 

❤️❤️

روابط عمومی انتشارات بین المللی حوزه مشق

  https://ketabbaz.hozeyemashgh.ir

چاپ انواع کتاب: شعر،داستان،دلنوشته،رمان،زندگینامه،سفرنامه،نمايشنامه،فیلمنامه، تبدیل جزوات اساتید،مربیان، معلمان و دانشجویان به کتاب تبدیل پایان نامه کارشناسی ارشد به کتاب  تبدیل رساله دکتری به کتاب  مشاوره، نگارش و تدوین پایان نامه و رساله در رشته های علوم انسانی و اسلامی استخراج مقاله از پایان نامه و اکسپت مقاله  انجام طراحی جلد و صفحه آرایی در بالاترین کیفیت  ویراستاری حرفه ای کتاب

همین الان به کارشناسان حوزه مشق پیام بدهید.  ۰۹۱۹۱۵۷۰۹۳۶

۰۹۳۹۳۳۵۳۰۰۹

Author Image
فردین احمدی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *