اثری زیبا از بانوی هنرمند آرزو رمضانی
از امواج کارون تا زاینده رود از آغوش تهران تا بغض خزر من و تا سرخس و غروب کویر منو تا تپش های دجله ببر وطن مرز تنهایی و باوره وطن خاک پاک جهان منه هنوزم به عشقش نفس می کشم هنوزم براش قلب من میزنه کفن کن منو با تم پرچمی که حرفی نداره بجز آشتی به هر کس فراموش کرده بگو چه تاریخیو پشت سر داشتی من از کوچه هایی که پرخاطره ن من از سرزمینم به من می رسم من از آسمونی که آبی شده به رویای عاشق شدن می رسم من از تخت جمشید باید بگم...