قلم شما

خوشبختی نوشته ای از زینب اسماعیلی

خوشبختی چند روز همش دنبال کار میگردم اه این کار لعنتی چرا پیدا نمی شه ، خدایا چیکار کنم جواب خانواده ام چی بدم طفلک مادرم از صبح تا شب خونه مردم کار می کنه ، دستهاش همه زخم و پینه بسته ، بابام چی ! اون از همه بدتر وقتی که بالای داربست افتاد زمین کمرش شکست دیگه حتی بلند نمیشه ، چون چی ؟ زمین گیر شده . برادرم به جرم قرض و بدهکاری افتاده گوشه زندان ، پس باید کمرم همت ببندم خودم به خانواده ام کمک کنم مینا جان کجا مادر! صبح به این زودی ،...