اثری از بانوی هنرمند زهرا کبابی زادگان_انتشارات حوزه مشق
آرزوی بر باد رفته دینگ، دینگ ، دینگ ، صدای زنگ ساعت یکسره زده می شد ، ساعت پنج صبح و شکوفه صدای زنگ ومی شنید و می دانست الان که پسرش خاموش کند و چراغ اتاقش روشن شود . ولی زنگ ساعت همچنان ول کن نبود! بعد از چند بار تکرار بالاخره خاموش شد . و شکوفه خیالش راحت شد ، چون پسرش چهار سال از اول دبیرستان کار هر روزش بود .هم برای دبیرستان و هم برای کنکور درس می خواند . شکوفه خیلی دلش میخواست بعد از زنگ ساعت مهدی بخوابد ولی خوابش نمی برد . ولی...