اثری از بانوی هنرمند فاطمه رشیدی_ نشر حوزه مشق
بیا کمی برایت قهوه دم کنم قول خواهم داد همان همیشگی باشد. کنارم بنشینی و از فاصله هایمان حرف بزنیم گاهی سکوتت مرا کلافه میکند، زود رنج شده ام، خوب میدانم اما تو نیز زیادی مرا نادیده گرفته ای؛ دلگیر میشوی و برای من نمیگویی تا رفع کدورت کنم؟ گلدان را یادت هست؟ همان که جانت به سر سبزی اش پینه بسته بود؟ نگذاشته ام خشک شود یادگاری ات، هر صبح به نیت لبخندت آبش را تعویض خواهم کرد. کی آمدی؟ چرا رفتی؟ تو رفته ای اما، این کاشانه هنوز رفتنت را نمیخواهد بپذيرد... نمیدانم عطر تو ماندگارست یا من...