قلم شما

اثری از بانوی هنرمند کیمیارضازاده‌بروجنی

  https://ketabbaz.hozeyemashgh.ir گوش شیطان کر شنیدم حال و روزت خوش‌تر است و اِن یَکادی را بخوانم من برایت بهتر است چشم بد دور از تو دیدم چشمت از آهو سر است رنگ لبهای تو چون باغی پر از گل دلبر است کو طبیبی تا که آرامش دهد این جان ما گوئیا دوری ز من در کام تو شیرین‌تر است از فراقت با که گویم دائما چشمم تر است بعد تو این قلب من در مشتی از خاکستر است وقتی حالت بهتر است دنیای من هم محشر است پس تو هم  این را بدان جای تو بر روی سر است "کیمیارضازاده‌بروجنی"...
قلم شما

چاپ کتاب شعر با روشی ساده و موثر

https://ketabbaz.hozeyemashgh.ir آیا به دنبال یک انتشارات معتبر و حرفه‌ای برای چاپ کتاب شعر خود هستید؟ انتشارات حوزه مشق با سال ها سابقه درخشان در زمینه چاپ کتاب‌های شعر و ادبیات، آماده خدمت‌رسانی به شما هستند. با تیمی از متخصصین چاپ و طراحی کتاب، انتشارات حوزه مشق به شما خدماتی شامل تدوین، ویرایش و طراحی کتاب، چاپ با کیفیت بالا و توزیع در سراسر کشور را ارائه می‌دهد. با انتشارات حوزه مشق، بیشتر بخوانید، بیشتر بنویسید و بیشتر منتشر کنید. برای اطلاعات بیشتر و درخواست خدمات چاپ کتاب شعر، به وبسایت ما به آدرس hozeyemashgh.ir مراجعه کنید و یا با شماره‌های...
قلم شما

عاشقانه ای به مناسبت روز شیراز

https://ketabbaz.hozeyemashgh.ir عاشقانه ای به مناسبت روز شیراز   اردیبهشت ونم نم "باران" وشهر راز وین کوچه های"خیس"وتب آلود ودلنواز   پیچیده بوی عطر تو در کوچه باغ ها هنگامه ای کرده به پاآن دو چشم ناز   اردیبهشت و نم نم "باران" ویاد تو هوش از سرم ربوده ولبریزم از نیاز   دیگرمپرس اینکه من اینک چه حالیم لبریز عاشقانه و طبعم ترانه ساز   گویی تمام شعرسعدی شیراز وصف توست یاحافظ عاشقانه قد تورا خوانده سرو ناز   من بی تو....؟! فرض محال است زندگی! دست مرا بگیر و با نگهت ممکنم بساز   شیرازبعدازین بهشت من وتوست بی...
قلم شما

فکری بجز خیال تو در سر نمی‌کنم…

‍https://ketabbaz.hozeyemashgh.ir فکری بجز خیال تو در سر نمی‌کنم دور از لبت نگاه به ساغر نمی‌کنم   یادم نمیرود که چه گفتی به گوش من بس کن دگر عزیز که باور نمی‌کنم   بانو چه میشود بدهی قلب خود بمن؟ باشد تمام، خواهش دیگر نمی‌کنم   بالا بلند عشق در اشعار من تویی دیگر حدیث سرو و صنوبر نمی‌کنم   عشق تو شد بهانه ی زیبای زندگی این گل امید من شده، پرپر نمی‌کنم   امشب هوای عشق توپرشدبه سینه ام جز از شراب چشم تو لب تر نمی‌کنم   دری صفت رسیده به پایان این غزل دیگر قلم به جوهر...
قلم شما

اثری جدید از مبینا عبدی را با هم بخونیم

https://ketabbaz.hozeyemashgh.ir در سلول به سلول خون تنم، تکه‌های شکسته شدۀ دلم جریان دارند! چنان این ذرات، در رگ و پی خونم آمیخته شده‌اند، غلیظ شده‌اند... و به حدی سرعت و شدت جریانشان زیاد شده است که اگر کسی جرأت به خرج بدهد تا ذره‌ای مرهم به جانم تزریق کند، از درون فرو می‌پاشم. فوران می‌کنم و تکه‌های تیز و برندۀ شکسته شدۀ قلبم دنیا را زخمی می‌کند و جهان در خون معنوی دل‌شکستگی‌هایم، خفه‌می‌شود! این هشدار را به گوش عقل‌ها بچشانید؛ از این دل‌شکسته‌های همیشه ساکت، دور بمانید، دور بمانید... خیلی دور! مبینا عبدی https://hozeyemashgh.ir چاپ انواع کتاب در انتشارات...
قلم شما

دو اثر زیبا از بانوی هنرمند زهرا فعله گری

تو آبی یا باران؟ تو همان بارانی ، قطره قطره از موهبت خدایی در قلبم؛ بمانند اقیانوسی، با با تصویری از کشتی خیالم چمدان بدست مسافر رویاهای خویش که خوشبختی عشق را به دوش می کشد " تو همان گرمای نفسی که جلا می دهد ، کالبد روحم را همان، نیمه پنهان منی...   شااااید.   ❤️ ✍ چشمهایم،تصویر چشمهایت، را صدامیزند و رسالتش شد باور بودنت، در رد نگاهت. محکوم شده ام به عشقت،چرا حاشا میکنی؟ سنگدل شده ای و ، میدانی تو پریشانم میکنی؟ جرم تو، کمتر از جرم منِ دیوانه نیست تو بیا آفتاب شو ، برقص،...
قلم شما

از دیدن فیلم ترومن چه درسی را یاد میگیرم

https://ketabbaz.hozeyemashgh.ir دکتر فردین احمدی مدیر مسئول انتشارات حوزه مشق: دکتر فردین احمدی مدیر مسئول انتشارات بین المللی حوزه مشق:   فیلم سینمایی "ترومن" (The Truman Show) که در سال 1998 توسط پیتر ویر روی پرده سینماها رفت، یکی از مهمترین فیلم‌های دهه 90 میلادی است. این فیلم به شکلی متفاوت و جذاب داستان زندگی ترومن باردل را روایت می‌کند. ترومن، شخصیت اصلی فیلم، در شهر کوچکی به نام سیلویا زندگی می‌کند و از زمان تولدش تا به حال در آنجا زندگی می‌کند. او به دنبال یافتن عشق و آرامش در زندگی خود است.   اما در واقع، تمام زندگی ترومن...
قلم شما

ستایش زنگنه این بار چه قشنگ برامون نوشته

https://ketabbaz.hozeyemashgh.ir خودمو به نزدیک ترین کافه ی محله رسوندم، بلکه سرم گرم بشه... روی میز کناری یه زوج عاشق رو دیدم ... گرمِ صحبت کردن بودن ... اقاعه گفت: میدونی روز اولی که دیدمت هیچ وقت فکر نمیکردم توجه ام بهت جلب شه ! مثلا اولین بار که بهم سلام کردی یادته ؟ خانمه گفت اره یادمه .. اقاعه گفت اون لحظه خیلی بی تفاوت سلام کردم دریغ از این که بدونم، دقیقا چند ماه بعدش برای شنیدن سلام از زبون تو حاضرم از هرچیزی که باعث میشه از صدات دور بمونم فاصله بگیرم! باید یجوری بمونیم برای هم که...
گفت و گو با هنرمندان

معرفی بانوی هنرمند فاطمه رشیدی از هنرمندان حوزه مشق

https://ketabbaz.hozeyemashgh.ir ۱_لطفا خودتون رو برای مخاطبین ما معرفی کنید (بیوگرافی) : بنده فاطمه رشیدی، ۱۸ ساله ۲_از چه سالی شروع به فعالیت کردید ؟ تقریبا از سال ۹۵ ۳_ علاقه شما به نوشتن از چه زمانی شروع شد ؟ دوران کودکی، پنجم ابتدایی و من این علاقه رو جدی نمی‌گرفتم. ۴_از چه زمانی این حرفه برای شما جدی شد؟ از سال ۹۹ ۵_نظر خانواده درمود حرفه و فعالیت برای شما چیست؟ مشوقم هستن و تا به حال مخالتفی نداشتن ۶_در چه سبکی مشغول فعالیت هستید؟ اشعار سپید و آزاد ۷_در بین شاعران و نویسندگان بعد از انقلاب کدام را موفق...
قلم شما

تازه ترین شعر بانوی هنرمند فاطمه انصاری منتشر شد

https://ketabbaz.hozeyemashgh.ir حواست هست بیمارم حواست هست دلتنگم نشستم منتظر هستم فقط مشتاق یک زنگم حواست نیست میدانم سراغم را نمی‌گیری ولیکن خوب می فهمی که اینجا درد می بینم حواسم هست می دانم که دور از من چها کردی نگو با عرض پوزش ها تو دینت را ادا کردی من اینجا سخت دلتنگم نگو محض چه می نالی میان مردمی بی دل  چه تنها وچه غمگینم غریب وخار وتنها یم توجه میکنی  آیا ولی با اینچنین  حالی نکردم شکوه ای جانا فدای خاطرت گردم خودت گفتی  اگر وقتی شدی غافل ز حال خود ز جانت درد می چینم شدم سیر...