چشم بودی اگر، اشک میشدم
https://hozeyemashgh.ir کوه بودی اگر، صبر میشدم گل بودی اگر، گلبرگ میشدم چشم بودی اگر، اشک میشدم اما تو .. تو نه جانی که روح باشم و از تو بروم نه ابری، که باران شوم و ببارم و نه حتی خاطرهای که جایی بگذارمت و بروم تو تو قافیه های نامنظم یک شعری که نه میشود آن را نوشت و نه میشود آن را خواند تو را باید به همراه نفس در سینه حبس کرد و به همراه آهی عمیق در قلب دفن کرد این پایان تو نیست که تو هیچوقت برای من آغاز نشدی تو همیشه در من ادامه داشتی...