اثری از بانوی هنرمند ستایش زنگنه_انتشارات حوزه مشق
دلم میخواد تو چشمای خدا زل بزنم و بگم
دمت گرم که اونو سر راه زندگیم قرار دادی
مرسی که یه تیکه از وجودتو تو وجودش قرار دادی و فرستادیش تو زندگیم.
یجایی خونده بودم کسایی که عاشق هم میشن مثل این میمونه که قلباشونو جا بجا کرده باشن.
اگر خار تو دست یکیشون بره اون یکی بیقرار میشه.
خواستم بگم انگار که قلبم تو سینه ی اون میتپه و قلبشو گذاشته تو سینه ی من .
جوری که اتفاقی واسش بیفته یا بغض کنه،اولین اشک از چشم من میاد.
دلم میخواد دست خدارو بگیرم و بگم به خودت قسم نگهش میدارم واسه قلبم تا بعد مرگم…
شکر واسه وجودش کنارم… چون که لحظه لحظه شو
زندگی کردم :))