قلم شما

اثری از بانوی هنرمند سکینه علیزاده ثانی

ناتوان

گر سنگ به پای لنگی زنی

بِه ، از ان که لنگان را بد بنگری

در این گیتی هیچ قابل پیشگویی نیست

به کار خود بنگر که از اینه ها رُک تری نیست

به وقت نیمه شب دید مردی اواره ، لنگی را

گفت از چه شب امدی،ربوده بودند ز تو روز را

گفت قدر قلب خود بدان که چون گوهر ماند

پای لنگم ندیدی ، شب امدنم دیدی ، این رفتارت معرفت داند

گفت که شب بود ، ندیدم که می لنگی

رخسارت را بشوی ، از چه می لنگی ؟

گفت در قلبش مرد علیل

که چرا اینگونه می بینند ، بندگان رب جلیل

چه عیبی بدتر از سیه رویی

چه کاری بدتر از ماجراجویی

گر بدیدی زین پس فردی علیل

در دلت گو حاجت رب جلیل

پیش نیا تا که باز دانی

سوال تو، برای اوست یک زندگانی

پیش تر گفتم ز شب امدنم می پرسی

در دلم گفتم دیده علیل ، نمی پرسی!

من و تو هردو در چرخ فلک می لنگیم

گرچه به زمانه هم ، هم زمان می خندیم

هر چه تو در محضر ما گفتی

زین پس از دل ما می افتی

چه سودی ست ، این دنیا برای ما علیلان

که راه هموار ،جز برای ما ضعیفان

خالقا شکایت مرا کفر نپنداریش

ای مردم ، هر که علیل است بی هنر نپنداریش

گل طعنه به خار زد و گفتا که من بهترم

که تو خاری و من ، خوشبو ترم

خار گفتا گر هزاران خوبی داشتی

لیک عمر کوته یا که بیمار ، داشتی

زین حکایت به یاد اوردم من گل و خار را

زین سبب خواهان شدم من خار را

گران تر از سلامتی گرانیئی نیست

بهتر از شعور ، هیچ شعاری نیست

گر طعنه زنم به خالق خلق

من ندانم ، حکمت خالق حق

تو واجب به رخسار شستنی

نه چون من کسی ، که هر که را دیدم ادمی

💎

منحصر بفرد ترین انتشارات ایران، مجموعه بین المللی حوزه مشق
از سایت های مجموعه دیدن کنید👇

صفحه اصلی

برگه نخست

خانه

صفحه اصلی

صفحه اصلی

شماره های تماس
09393353009
09191570936

Author Image
فردین احمدی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *