قلم شما

اثری از بانوی هنرمند فهیمه جهانی

آواز کلاغ های زشت و بد صدا اکنون

یک آرزوی خوب و قشنگ و لطیف شده!

دیگر بازی درون یک باغ پر از درخت

که برگ و بارش بهم پیچده است

یک آرزوی لایتناهی شده.

 

گریستن در آغوش مادر جوان

بعد از بهانه گیری های طولانی

رویای شبهای پر از کابوسم شده.

 

میدانم که آرامش من

بعد از گریه های طولانی

خستگی و خواب آلودگی نبود

من از عطر لباس مادرم آرام می شدم.

 

تمام خشمم چون عرقی گرم

روی پیشانیم خشک میشد

و من بعد از بیداری از خواب

خوشبخت ترین آدم عالم بودم

زمانی که صدای آرام و مهربان مادرم

کنار گوشهایم نوسان می کرد.

 

من زیباترین موسیقی را می شنیدم

صدای پدرم نمیگذاشت از صدای سگان

یا اجنه های پر مو خوف کنم

روسری فیروزه ای مادرم آسمانم میشد

وقتی که از وحشت دستان برادرانم

می گریختم تا پناهگاه امنی پیدا کنم.

 

من ازجنگ های داخلی خانه یمان

به سرزمین امن مادرم پناهنده میشدم.

 

از آسمان محال است بلا ریزد

اگر مادرت در قید حیاط باشد

این را همه ی کودکان جهان میدادنند.

 

هر آنچه از دست رفته یک آرزو شده

زمانی که آرزهای ما در دستانمان بود

فریب نداشته هایمان را خوردیم!

 

دروغ بزرگی بود بزرگ شدن و آرامش

آرامش وخوشبختی، اویل کودک

فهیمه جهانی

❤️💎

روابط عمومی انتشارات بین المللی حوزه مشق

صفحه اصلی

Author Image
فردین احمدی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *