اثری از بانوی هنرمند باران نگهبان_انتشارات حوزه مشق
طلسم جنگل یکی بود یکی نبود غیر از خدا هیچکس نبود. در این دنیای بزرگ جنگلی بود پهناور، وسیع و سرسبز. این جنگل رودخانهای بزرگ داشت که از این طرف جنگل به آن طرف جنگل میرسید، این رودخانه آبی گوارا داشت که روزها وقتی نور خورشید به آن میتابید مانندی الماسی ذوب شده میدرخشید. آب آن رودخانه تا جایی پیش می رفت که از دره پایین می ریخت و تبدیل به آبشاری با عضمت می شد.سرتاسر جنگل را فرشی سبز از جنس چمن پوشانده بود و در اطراف این فرش درختانی انبوه از میوه های مختلف مانند:گیلاس،آلبالو،انواع تمشک،سیب و...