گفت و گو با هنرمندان

گفتگو با هنرمند با استعداد حدیث اشرفیان

لطفا خودتان را برای مخاطبان مجموعه بزرگ حوزه مشق معرفی کنید: حدیث اشرفیان متولد چهارم دی ماه سال ۱۳۷۳ در کرج متخلص به ح.الف_قاصدک کارشناس و مشاور حقوقی .مدرس.شاعر و نویسنده دانشجو کارشناس ارشد حقوق خصوصی سروده ها :کتاب مجموعه شعر حدیث _ کتاب قاصدک   معمولاً شاعران از کجا الهام می‌گیرند؟ آیا شما نیز الهام‌گیری‌های خاصی دارید؟   به نظرم نگاه شاعران به پیرامون خود نگاه دیگریست یک شاعر طلوع خورشید را از پشت کوه یا امتداد دریا نمادی از یک رویداد زندگی یا یک مفهوم انسانی میبیند نگاهی شاعرانه و نو به حوادث ؛طبیعت؛رویداد های طبیعی زندگی یا...
قلم شما,معرفی تازه های کتاب

آثاری که به زندگی ها نفس می بخشند: بزرگترین کتاب مشترک ایران

بزرگترین کتاب مشترک ایران چاپ و روانه بازار شد. این کتاب توسط دکتر فردین احمدی گردآوری و با حمایت انتشارات بین المللی حوزه مشق به چاپ رسید. در این کتاب حضور پر رنگ اهالی قلم از سراسر ایران از شمال تا جنوب،غرب تا شرق به چشم می خورد. آثار نزدیک به ۴۰۰ هنرمند در این کتاب جمع آوری شده است. بزرگترین کتاب مشترک ایران در دی ماه سال ۱۴۰۱ تمامی مجوزها را دریافت و در اسفند همان سال در تیراژی محدود به چاپ رسید. این کتاب در سی و چهارمین دوره نمایشگاه بین المللی کتاب تهران هم حضور داشت که...
قلم شما

آثاری زیبا از بانوی هنرمند حدیث اشرفیان

قاصدک وار از شانه ای به شانه ای نشستم پیام آور نانی وآبی فوت شدم بر دیار غربت ها آوار شدم بر بر شانه های خیابان روی سنگ فرش ها دور شدم .. دور شدم از خیال از رویا صد فرسنگ ها نیازِ حدیث ِکنج لبی بود این دم ها و بازدم ها این حدیث قاصدکی بود میان همهمه بوم رنگ ها ❤️   قاصدک   قاصدکی که تو برایم فوت کردی بر شانه هایم نشست میشد عطر تنت را با همان نفسی که به سراغم فرستادی حس کرد   کاش نامه ای به بالینش سنجاق بود   میان آن...
قلم شما

دو اثر دلنشین از بانوی هنرمند زینب فرضی

خودم از شوق لبریزم، دل اما بی تو غم دارد تظاهر می کنم خوبم، ولی قلبم ورم دارد   شرابی ناب پنهان است در هر گوشه‌ای از آن به لطف بوسه فهمیدم، لبانت جام جم دارد   نگاه مات من گم شد میان قاب چشمانت سپس در خویش پوسیدم که عشق انگار سم دارد   چه کردی با من تنها که می‌میرم بدون مرگ نبودت درد بی درمان و بودت سهم غم دارد   به روی شانه هایم ردی از پس‌لرزه‌های توست چنان می‌ریزم انگاری دلم یک ارگ بم دارد   ولی با این همه دیوانگی ها دوستت دارم گمانم...
قلم شما

نوشته ای از بانوی هنرمند مریم علیپور

#روایت_نویسی   گرمای هوا اونقدر زیاد بود و خیابون ها شلوغ بودن ، که هیچ اسنپی این دور و بر ها پیداش نمیشد! بلاخره تصمیم کبری رو گرفتم که تاکسی مسیری سوار بشم.‌ اولین تاکسی که رد شد سوار شدم. پول رو به سمت راننده که مرد تقریباً جوونی بود گرفتم. خیلی با احتیاط انگشتش رو دراز کرد و پول رو از دستم گرفت، حواسم بود که حواسش بود دستش با دستم برخورد نکنه. در حال رانندگی پول رو جلوی ماشین گذاشت و گفت : - برکت. چیزی نگفتم و به چهره ی شهر نگاه کردم. خیلی چیزا عوض شده...
قلم شما

آثاری زیبا از بانوی هنرمند صوفی منصوری

قهوه ام تلخ تراز قهوه ی چشمان تو نیست نِشتری تیزتر از ناوکِ مژگانِ تو نیست فال من نقش جدایی زد و رمٌالی گفت پیشه کن صبر که وصلی تهِ فنجان تو نیست نیتی تازه بکن قهوه ی سردت خشکید کاین جفاپیشه لبش بر لبِ خندان تو نیست این رها گشته به باد هوس پاییزی گل خشکیست که زیبنده ی گلدان تو نیست لقمه ی نان حرامیست که در مذهب عشق باب دندانِ تو و خوانِ مسلمان تو نیست دست ردّی به سر سینه ی این عشق بزن او که دستان رهایش تبِ دستانِ تو نیست زلف ها میدهد هر...
قلم شما

آثاری دلنشین از بانوی هنرمند زهرا غلامی

قلب فلزی   چشمهایش را نیمه باز کرد. نور خورشید از پنجره، مستقیم به صورتش می تابید. صدای آواز می آمد و این نوید یک روز کاری را می داد. دستها رفتند سراغ چاقوی مخصوص، الان بین دستها بود و نور خورشید دیگر اذیتش نمی کرد. سبزی و گوجه های تازه ای که از مزرعه آورده بودند روی میز بود. روی کانتر هم کلی گوشت بود که آماده بودند برای تکه شدن و چاقو رقص کنان در میان دستها این کار را انجام می داد. ناگهان نگاهش افتاد به سبد گوجه ها، همینطور که چشمانش را روی آنها می چرخاند،...
قلم شما

دو اثر زیبا از بانوی هنرمند هانیه چوبکی

نیت صاف رودخانه‌‌ی گل ته‌نشین شد پس از زلال شدن نیت صاف خستگی گم شد در زوایای بی ملال شدن   لبه‌ی استکان به پرت شدن فکر می‌کرد پیش از افتادن با شکستن چگونه ممکن بود مثل اول شدن محال شدن   عاشق یک کلاغ لال شده تخم بی بال کفتری پر حرف جوجه معشوق فکر پرواز است جوجه عاشق به فکر لال شدن!   دست بردار آرزو از سر یا بزن از تنم هزار سرت خون هر جفتمان فدای سرت مستحب است این حلال شدن   کل زخمی که خورده‌ام هستم کل زخمی که می‌زنی هستی؟ جزئی از انتخاب...
قلم شما

آثاری خواندنی از بانوی هنرمند ناوک مژگان

یک زن  .... با نگاهش شعر می سراید بر دل با موهایش به جنگ می طلبد با لب‌هایش آتش بس صادر می کند با دلش صلح را پیشکش با سکوتش آتش نا امید شدن را روشن، و بی هیچ آسیبی به تو نادیده گرفته شدن شروع می شود!   ❤️   گاه دلم تنگ می شود برای وعده هایی كه می دانستم نيست اما برای دل خوشيم كافی بود دلم می گيرد از صداقتم که بی ارزش شد سادگی هایم وفاداریم باورهایم از انتظار کشدار و رخوتناک بازی دوستت دارم که دیگر من را هم به واکنش نمی‌کشاند فقط در...
قلم شما

نوشته ای زیبا از بانوی هنرمند فاطمه سادات نوابی

  چگونه به فریب خنده ات از بهشتی نمناک که مورچه ها بوی اضمحلال آسودگی اش را درون دیوارهای نمور ذخیره کرده اند به جهنمی سرد تبعید شدیم تا خوشه خوشه تنهایی درو کنیم در فصل رویش سنگ     فاطمه سادات نوابی   ❤️   روابط عمومی انتشارات بین المللی حوزه مشق https://hozeyemashgh.ir
آیا کتابی در دست نوشتن یا آماده ی چاپ دارید ؟
موضوع کتاب شما چیست ؟
چرا چاپ کتاب در حال حاضر برای شما مهم است؟
کتاب شما حدودا چند صفحه است ؟
برای چاپ کتاب خود چه خدماتی نیاز دارید ؟
برای چاپ کتاب خود حاضرید چه میزان سرمایه گذاری ‌کنید؟
چه زمانی می خواهید چاپ کتاب را آغاز کنید ؟