صفحه اصلی

۱/لطفا خودتون رو برای مخاطبین ما معرفی کنید.

محمد جواد امیدوار پناه/۳۸ ساله/ازشیراز (اصالتا ابرکوهی).

۲/علاقه ی شما به ادبیات از چه زمانی شروع شد؟ از زمان کودکی.

۳/از چه زمانی داستان نویسی برای شما جدی شد؟ از زمانی که پسرم نسبت به داستان های من علاقه نشان داد.

۴/نظر خانواده در مورد داستان های شما چه بود؟

استقبال میکردن و مشوق من بودن.

۵/در چه قالب هایی داستان میگویید؟

کودکانه ، تخیلی و آموزنده.

۷/ به نظر شما داستان گفتن قابل یاد گرفتن است یا ذاتی است ؟

به نظر من ذاتی است.

۸/موضوعات و مضامین داستان شما بیشتر چیست ؟

آموزنده هست.

۱۰/به عنوان داستان نویس جوان انتظار دارید به چه افقی دست پیدا کنید؟

دوست دارم داستان های من تاثیر مثبت در زندگی بچه ها داشته باشد.

کتاب اسب طلایی در مورد یک مرد مزرعه دار هست که در مزرعه خود چند حیوان نگهداری می کند وآن مرد خیلی بد اخلاق بوده و از حیوانات خود درست مراقبت نمیکرد و آنها را اذیت میکرد اگر مثلا گاو درست به اندازه ای که مزرعه دار انتظار داشت شیر نمیداد اورا تنبیه میکرد و اسب طلایی اگر درست سواری به او نمیداد اورا شلاق میزد یک روز که اسب اسب را شلاق میزد در طویله دید که اشک های اسب تبدیل به طلا می شود و روی زمین میریزد مرد مزرعه دار خوشحال شد و طلا ها را برد و به طلا فروش نشان داد و دید طلاها واقعی است و خوشحال شد به جای اینکه به خاطر این موضوع از اسب و حیوانات مراقبت بیشتری کند به همان روال ادامه داد و حیوانات او از بین رفتند و اسب هم مریض شد و یک روز آنقدر اسب را زد که گریه کند ولی اشکی نداشت واز شدت تنبیه از بین رفت مرد مزرعه دار ناراحت شد و دید تنها شده و با خود تصمیم گرفت اخلاق خود را عوض کند و مهربان باشد و دوباره برای خود حیوان های جدید گرفت و مزرعه را دوباره راه انداخت ولی اسب طلایی نبود.

❤️

انتشارات بین المللی حوزه مشق

چاپ انواع کتاب

https://hozeyemashgh.ir/%D8%A8%D8%A7%DB%8C%DA%AF%D8%A7%D9%86%DB%8C/13719

با مدیریت دکتر فردین احمدی

۰۹۳۹۳۳۵۳۰۰۹

۰۹۱۹۱۵۷۰۹۳۶