قلم شما

آثاری از هنرمند فرهیخته آیت الله جامه بزرگ _انتشارات حوزه مشق

  پهنه نگاهم را به تو دوخته ام یک دنیا عاشقی را ای دل با تو سوختم عمرم را برای تو زندگی کردم وخودم هیچ من نقش پر پر شدنت را داشتم و دیگر هیچ گر ببینی باکی نیست،مردنم برای تو کافی نیست صبح را به شب دیکته کردم دوست دارم نمره عاشقی دردیست که کمتر از اهی نیست حرف از درد عشق در مرام ما گم است هزار بار مردنم برای تو کافی نیست درد من ادم وهوایی نیست دردمن بی پروایی نیست درد من بی تابی نیست دردمن مردن دنیایی نیست درد من ریختن برگ رفتن تنهایی نیست...
قلم شما

اثری از بانوی هنرمند باران نگهبان_انتشارات حوزه مشق

طلسم جنگل   یکی بود یکی نبود غیر از خدا هیچکس نبود. در این دنیای بزرگ جنگلی بود پهناور، وسیع و سرسبز. این جنگل رودخانه‌ای بزرگ داشت که از این طرف جنگل به آن طرف جنگل می‌رسید، این رودخانه آبی گوارا داشت که روزها وقتی نور خورشید به آن می‌تابید مانندی الماسی ذوب شده میدرخشید. آب آن رودخانه تا جایی پیش می رفت که از دره پایین می ریخت و تبدیل به آبشاری با عضمت می شد.سرتاسر جنگل را فرشی سبز از جنس چمن پوشانده بود و در اطراف این فرش درختانی انبوه از میوه های مختلف مانند:گیلاس،آلبالو،انواع تمشک،سیب و...
معرفی تازه های کتاب

«ماه آسمان قلبم» به قلم الهه گزمه (الماه) منتشر شد_انتشارات حوزه مشق

ماه آسمان قلبم به قلم:الهه گزمه ( الماه) برای خرید کتاب می توانید به دایرکت پیج فروشگاه  حوزه مشق در اینستاگرام @hooze.mashgh یا آیدی تلگرامی @montazer313501 و یا به صورت پیامک به شماره۰۹۱۹۱۵۷۰۹۳۶ مراجعه کنید. در سریعترین زمان به درب منزلتان ارسال می گردد.   اندیشه خود را با رسانه ای ترین انتشارات کشور ،ماندگار کنید. انتشارات #حوزه_مشق شما هم می توانید نویسنده،شاعر،پژوهشگر ،مترجم و هنرمند بزرگی شوید. کافی است به گروه بزرگ کشف استعداد برتر و موسسه انتشاراتی حوزه مشق بپیوندید. با مدیریت دکتر فردین احمدی
قلم شما

اثری از هنرمند فرهیخته امیر رضا پور باغبان_انتشارات حوزه مشق

قتل به ضریب ۳   یکشنبه روز اول ماه خرداد بود ،خانواده ثنایی در خانه مجلل سینا جمع شده بودند در آن خانه مجلل سعید و سعیده  خواهر و برادر کوچک تر سینا که دو قلو بودند و سامان و سارا دختر عمو و پسر عموی  آنهابودند سعید که عضو نیرو های پلیس بود رابطه خوبی با سامان نداشت و داشت با او در یکی از  اتاق ها دعوا و مشاجره می کرد سعید داد میزد و می گفت تو یک قاچاقچیه کثیف هستی  ومن مطمعنم تو توی قاچاق بزرگی که پلیس داره پیگیریش میکنه دست داری  سامان در جواب...
قلم شما

معرفی نمایشنامه ” آی با کلاه ، آی بی کلاه ” اثر  نمایشی غلامحسین ساعدی در کلام سحر رستمیان_انتشارات حوزه...

معرفی نمایشنامه " آی با کلاه ، آی بی کلاه " اثر  نمایشی غلامحسین ساعدی در کلام سحر رستمیان معرفی و واکاوی شاهکار نمایشی غلامحسین ساعدی ( آی با کلاه،  آی بی کلاه ) در تحلیل و بررسی سحر رستمیان بازیگر هنرهای نمایشی و فیلم های کوتاه مستی و هشیاری، خرافات و حقیقت، حیات و مرگ بُن مایه یکی از شاهکارهای غلامحسین ساعدی در هنر نمایشنامه نویسی است. نمایشنامه ( آی بی کلاه آی با کلاه ) نمایش نامه ای است قابل تامل به قلم "غلامحسین ساعدی"، که در سال ۱۳۴۶ با بازی درخشان "علی نصیریان" و "عزت الله انتظامی"...
قلم شما

اثری از بانوی هنرمند زهرا کبابی زادگان_انتشارات حوزه مشق

آرزوی بر باد رفته دینگ،  دینگ ، دینگ ، صدای زنگ ساعت یکسره زده می شد ، ساعت پنج صبح و شکوفه  صدای زنگ ومی شنید و می دانست الان که پسرش خاموش کند و چراغ اتاقش روشن شود . ولی زنگ ساعت همچنان ول کن نبود! بعد از چند بار تکرار بالاخره خاموش شد . و شکوفه خیالش راحت شد ، چون پسرش چهار سال  از اول دبیرستان کار هر روزش بود .هم برای دبیرستان و هم برای کنکور درس می خواند . شکوفه خیلی دلش میخواست بعد از زنگ ساعت مهدی بخوابد ولی خوابش نمی برد . ولی...
قلم شما

اثری از هنرمند فرهیخته جواد ابراهیمی_انتشارات حوزه مشق

حماقت زهرا  اصرار داشت ک دوستانش و اعضا خانواده کاملیا صداش کنند خودش توی یک اتاق زندانی کرده بود و بیرون نمی آمد . عقربه های ساعت دیواری،   ۱۱ صبح  نشون میداد و کاملیا هنوز توی اتاق بود و به سوالات مادرش جواب نمی‌داد ، مادر کاملیا  همچنان اصرار داشت زهرا صداش بزنه .خودش جسبونده بود به درب اتاق  و هی صداش میزد زهرا جون بیداری ؟ مریض که  نیستی چرا درو باز نمیکنی ساعت ۱۱ است و تو هنوز از اتاقت بیرون نیومدی چی شده دخترم ! دارم نگران میشم این درلعنتی باز کن می‌خوام ببینمت می‌خوام ببوسمت...
قلم شما

اثری از بانوی هنرمند مائده غریبی نظرلو_انتشارات حوزه مشق

اگه هیچ وقت بهار نیاد چی؟ اگ زمستون دلت اونقدر شدید باشه که بهاری نیاد چی؟ من وسط بهار از دست دادمت.. وقتی چشاتو بستی زمستون قلبم شروع شد .. گفتن خوب میشه،بهارت میاد دوباره.. نیومد..یکسال گذشته اما بهاری در کار نیست.. نه تنها بهار گرمای تابستون،عاشقانه های پاییز هم نیست..شکوفه ای نیست شکفتنی هم درکار نیست.. سرمای مطلق تنها چیزیست که حس میشه.. دوست داشتم بگم کاش برگردی..اما خوب میدونم که برگشتنی در کار نیست... کاش هیچ وقت هوس رفتن نمیکردی،کاش میفهمیدم داری میری.. شاید اونموقع یکم بیشتر تو سیاهی چشات نگا میکردم،موهاتو مرتب میکردم،می بوسیدمت و محکم بغلت...
قلم شما

اثری از بانوی هنرمند مبینا قاسمی_انتشارات حوزه مشق

استعداد طلایی   بسته دیگه خستم کردین ...! هر روز جر و بحث و دعوا!  دیگه نمیتونم این زندگی رو تحمل کنم ! از این وضع زندگی متنفرم! آخه تا کی باید کلفتی بقیه رو بکنم ؟  پاهام میبینی؟ بخاطر این کفش داغون کل انگشت های پاهام زخم شده همه  همسن و سالام و دوستای دبیرستانم به سر و وضعم میخندن حالم دیگه از این لباس خاک خورده بهم میخوره . بهش نمیشه گفت لباس ی پارچه پاره تن من کردید تا با این سر و وضعم برم کار کنم ؟ آخه چی پیش خودت فکر کردی مامان ؟ فکر...
قلم شما

اثری از بانوی هنرمند ستایش زنگنه_انتشارات حوزه مشق

دلم میخواد تو چشمای خدا زل بزنم و بگم دمت گرم که اونو سر راه زندگیم قرار دادی مرسی که یه تیکه از وجودتو تو وجودش قرار دادی و فرستادیش تو زندگیم. یجایی خونده بودم کسایی که عاشق هم میشن مثل این میمونه که قلباشونو جا بجا کرده باشن. اگر خار تو دست یکیشون بره اون یکی بیقرار میشه. خواستم بگم انگار که قلبم تو سینه ی اون میتپه و قلبشو گذاشته تو سینه ی من . جوری که اتفاقی واسش بیفته یا بغض کنه،اولین اشک از چشم من میاد. دلم میخواد دست خدارو بگیرم و بگم به خودت قسم...